واشنگتن نیز فراتر از همه اینها معتقد است، از گسترش موشکهای مافوق صوت و در اختیار داشتن آنها توسط تعدادی از کشورها میترسد، و می تواند همانطور که در حال حاضر در مورد موشکهایی که ایران و ترکیه تولید میکنند و نقش آنها در جنگ روسیه و اوکراین اتفاق میافتد، برای آمریکا باعث دردسر شود.
اسرائیل نزدیکترین، قویترین و بزرگترین متحد خود را بیش از یک سطح تحریک کرده است. علیرغم اینکه ایالات متحده یک ناوگان دریایی را در دریای مدیترانه و دو ناو هواپیمابر با کشتیهای همراه آنها و هزاران تفنگدار و سرباز آمریکایی را در خلیج فارس بسیج میکند تا ایران را از انتقامگیری علیه اسرائیل بازدارد، نتانیاهو همچنان به تحریک و به چالش کشیدن بایدن ادامه میدهد. میانجیها با هدف طولانی کردن و گسترش دامنه جنگ بیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از پذیرش هرگونه پیشنهاد آمریکایی امتناع می کنند.
گرچه عقلانیت اروسی به این دلیل که لبریز از "شهوتِ بودن" و "سودای زندگی" است، امروز قابلیت پس زدن و اعراض از سلطه و استبداد دینی را دارد، اما چون مهار نخورده است و ابعاد ناهوشیار و تکانشی اش والایش نشده است، بعید بنظرنمی رسد که فردا و فرداها خود شکل فجیع تری از سلطه را بازتولید کند چرا که هر نوع خردی که دیالکتیک میان دو بخش روح و نفس انسان را نادیده بگیرد، راه را برای تحولی اصیل و زاده شدن انسان های نو سد می کند. ممکن است در عرصه سیاسی فرم ها و نظام ها تغییر کنند اما در واقع انسان تازه ای متولد نمی شود. فرم ها نو می شوند و انسان ها در کهنگیشان می پوسند. اساسا نوزایی در دیالکتیک میان نفس و روح اتفاق می افتد. هم رویکردی که قائل به معنویتی خشک و خالی و فرمالیته و ظاهری و متشرعانه باشد و در آن نفس و میل و معنویت راستین نادیده گرفته شود (مانند عقلانیت فقاهتی کنونی) و هم رویکردی که در آن برای نو شدن خاستگاه لیبیدویی و مادی در نظر می گیرد و حتی زیبایی و معنا را با شاقول امر مادی می سنجد(مثل عقلانیت اروسی) هر دو محکوم به شکست است و انسان را ناتوان از نو شدن می کند. در غیاب انسان نو، سلطه وقت را مغتنم می شمارد و خود را نونوار می کند و بارها و بارها رخ می نمایند.
امیره هس، روزنامه نگار، نقشه ای از کرانه باختری تهیه کرد که مناطق پراکنده شهرکها را نشان می داد که زمین ها را از بین می برد و از اتصال شمال و جنوب کرانه باختری جلوگیری می کرد و در واقع مانع ارتباط بین شهرها و روستاهای فلسطینی می شد. او نسبت به عدم امکان تشکیل کشور فلسطینی با توجه به وجود این تعداد شهرک هشدار داد.
در تاریخ آمریکا، ما شواهد زیادی مبنی بر تثبیت دولت عمیق زیر پوسته اصلی را در نظام سیاسی آمریکا را مشاهده می کنیم، که حتی توسط جورج واشنگتن، اولین رئیس جمهور آمریکا در سال 1789، و چهارمین رئیس جمهور آمریکا، جیمز مدیسون، در سال 1809، ابراز شده اند و در مورد خطرات آن گفته شده است.
با این حال تبلور اندیشه غربی صهیونیسم، اندیشه غالبی بود و بزرگترین صداها را داشت. بیرنباوم متفکر یهودی اتریشی با تشکیل اولین کنگره صهیونیستی در سال 1897، ایده صهیونیسم را به عنوان مفهومی که ابعادی دارد که بیانگر اندیشه دینی نیست، تدوین کرد و آن را به عنوان یک سازمان حزب سیاسی توصیف کرد که هویت ملی را با هویت واقعی ترکیب میکند. حرکت به سوی سرزمین مشروع.
چشم انداز اسرائیل همین بوده "تسلط بر منطقه"،فقط واضح تر شده است. این سلطه از طریق تسریع روند عادی سازی کامل و پیوند جهان عرب با پروژه های اقتصادی، به ویژه پروژه هایی که به اسرائیل اجازه می دهد منابع انرژی در جهان عرب را تصرف و یا در آن مشارکت کند( تسلط بر منابع و ائتلاف نظامی و امنیتی عربی و اسرائیلی ) انجام می شود. این بدان معنا نیست که جهان عرب هیچ هشدار یا ترسی در مورد ایران و تلاش های آن برای گسترش کنترل منطقه ای خود ندارد، بلکه با ادعای اینکه نیاز به حمایت نظامی آمریکا و اسرائیل برای کشورهای عربی وجود دارد، توجه را از پروژه شهرک سازی نژادپرستانه استعماری منحرف می کنند. به ویژه اردن که چیزی بیش از یک استتار و مشارکت در دستیابی به پروژه صهیونیستی و حمایت از آن نیست، حتی نشان دهنده خصومت با فلسطینی ها و عرب ها به طور کلی است.
این عبور بنظر دیگر آخرین پرده از نمایش باشد و دیوار بی اعتمادی را چنان در جامعه گسترش دهد که به هیچ وجه نتوان آن را جبران نمود و چنان موج عظیمی از نافرمانی های مدنی و اعتراضات را ایجاد کند که پایان مبارک را رقم زند.
وی با یادآوری اظهارات جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا در مورد «محور شرارت»، آن را تنها به ایران محدود کرد. نتانیاهو در جمله دیگری که برای غلغلک دادن ذهنهای ماتشده کافی بود شعار داد: «دشمنان ما دشمنان شما هستند، نبرد ما نبرد شما هست و پیروزیهای ما پیروزیهای شما خواهد بود». افزوده بعدی که به طور خودکار مکمل است، البته این است: پیروزی در چشم است، و زمانی که ارتش اسرائیل موفق به شکست دادن "حماس" شود، ضربه ویرانگری به "محور مقاومت" در غزه، و لبنان و یمن خواهد بود. می توان میزان تشویق برای یک "پیچ" احمقانه مانند این را تصور کرد.
کودتای 28 مرداد، به مثابه بزنگاه تاریخی مهم، ذهنیت اجتماعی را به این سو هدایت کرد که حتی اقدامات قابل فهمی چون اصلاحات ارضی را صرف نظر از روش اجرای نادرست آن، ناشی از دست نشاندگی حاکمیت ارزیابی کند و در نتیجه در این باره تندروی هایی صورت بگیرد