نقطه برخورد غرب و شرق

تلاش براي ورود به جهان جديد
اين نقد، زمينه شكل‌گيري دانش جديدي در ميان متفكران عرب و شرقي به وجود آورد. شرق‌شناسي وارونه، بابي سعيد (saied;2004) و دانش غرب‌شناسي (استغراب) حسن حنفي (1985)، وضعيت فكري در تعيين نسبت ما و غرب را با تحول جديدي روبه‌رو كرد. پرسش‌هايي از نوع ما و غرب و چالش سنت و مدرنيته، تلاشي براي خروج از سنت و ورود به جهان جديد تجدد مدرن بود. در قرن بيستم با برآمدن گفتمان پست‌مدرنيته، نقد مدرنيته و تأثير آن بر استثمار طبيعت و محيط‌زيست، سقوط اخلاقي انسان با توجه به تك بُعدي به عقل و نيازهاي مادي در زندگي و مسائل بيشتر، سبب شد تا احياء امر معنوي در بستر نقد مدرنيته در دستور كار فكري قرار گرفت.

چهار هويت تاريخي ايرانيان

سلسله صفويه در قرن دهم و يازدهم هجري حكومت كردند. آنان نه تنها مروج شيعه اثني‌عشري بودند، بلكه همانند ساسانيان سرزمين ايران را براي اولين‌بار پس از قرن‌ها يكپارچه كردند. بي‌شك مذهب شيعه عامل مهم اين همبستگي ملي در تقابل با حكومت رقيب يعني عثماني اهل تسنن بود.‌ بعد از صفويه تقريبا تمامي حكومت‌ها در ايران شيعه بودند و شيعه بودن يكي از عناصر هويت‌بخش و انسجام‌بخش ايران بوده كه اوج آن انقلاب اسلامي۵۷ به رهبري يك مرجع شيعه و همچنين حضور و همبستگي مردم در جنگ ايران و عراق بوده است. اگر چه جنگ به ظاهر بين دو كشور و بين ملت بود، اما وجود پيشاني‌بندها با نام امامان شيعه همچنين پرچم‌هاي درج شده با نام امام‌حسين (ع) و خواندن دايمي زيارت عاشورا و دعاي توسل نشان پررنگ‌تري از همبستگي شيعي‌ مذهب در جنگ ايران و عراق داشت.

نشانه‌ای روشن از ناتوانی حاکمیت در عبور از بن‌بست‌های خودساخته است.

موسوی، رهنورد و کروبی با تحمل حصر، راهی را گشودند که مردم در آن، برای گسستن از ساختارهای ناکارآمد و ضد مردمی، قدم‌های استواری برداشتند. تداوم حصر این چهره‌ها و زندانی نگاه داشتن شریف‌ترین فرزندان این سرزمین، نشانه‌ای روشن از بن‌بست سیاست‌های حاکمیت در اداره‌ی کشور است. انسداد سیاسی، فقدان آزادی‌های بنیادین و تسخیر ساختارهای اداره کشور با کمترین پشتوانه‌ی مردمی، نه‌تنها شکاف عمیق ملت و دولت را پر نمی‌کند.بلکه آن را ژرف‌تر می‌ساز

ايران هرگز تنها نخواهد ماند

اسلامي ندوشن در مقاله مزبور معتقد بود كه اين جهان‌بيني كه در شعر و ادب فارسي چنين عميق و جهانشمول ظهور يافته در هنر ايراني نيز به تبلور روشني دارد. او از نگارگري در كاشي و قالي تا خوشنويسي و تذهيب و موسيقي همه را دايره‌اي و كائناتي مي‌داند كه با پيچش‌ها و كرشمه‌هاي خود راوي انعطاف و تمّوج روح ايراني است. روحيه‌اي كه به رواداري و تلطيف روابط انساني مدد مي‌رساند و مي‌تواند ارمغان ايران در جهان  آشوب‌زده كنوني  باشد.

هیچ نهادی نمی‌تواند به کلی از منشاء و سرچشمه خود یکباره عبور کند.

هیچ نهادی نمی‌تواند به کلی از منشاء و سرچشمه خود یکباره عبور کند. می‌توان کم یا زیاد از اقتدار سرچشمه گذر کرد، اما فراموشی تام و تمام سرچشمه محال است. تصور اینکه نظام مستقر از یک نظام ایدئولوژیک به یک نظام عرفی و متعارف تبدیل شود، دست کم در کوتاه مدت ممکن نیست. همین نکته است که چشم‌انداز فردا را تیره می‌کند

فصل سوم: نگاه متفاوت علامه به رابطه فقه و اخلاق

علامه فلسفه حکومت را چنین ارزیابی می‌کند: چون در جامعه نیازها و منافع گوناگونی هست و اشخاص دنبال منافع و نیازهای خود می‌روند بنابراین به یک قوه قاهره نیازمندیم که جلوی سودجویی و تعدی به حقوق دیگران را بگیرد. به این منظور بشر ابتدا به سوی حکومت مطلقه رفت و بعد سراغ حکومت مشروطه را گرفت و در نهایت سر از جمهوری درآورد که کم‌دردسرترین نوع حکومت است. علامه به اصالت فرد معتقد است  ومی‌گوید اگر انسان به زندگی اجتماعی تن می‌دهد به خاطر به دست آوردن منافع فردی و حفظ خود از آسیب‌هاست.

خراسان و مشهد همیشه یکی از کانون‌های مقاومت بوده،

البته با‌ توجه‌ به شرایط جدید، زیرا ما در زمان دیگری و با سرمشق‌های فکری دیگری زندگی می‌کنیم. در روزگار پدربزرگان فکری ما، علم جای دین نشسته بود و حتی می‌کوشیدند تا ثابت کنند، قرآن با علم تناقضی ندارد. در روزگار دکتر علی شریعتی، دوره انقلاب‌ها و ایدئولوژی‌ها بود. اما در دوران ما، همه ایدئولوژی‌ها زیر سؤال رفته، چون نتیجه منفی داده است.

 رياكاري سبب تنزل زيست اخلاقي خواهد شد

گوشزد به مسوولان كه بي‌ثمر است. تحقيقات در خارج از ايران درباره ايران هم فكر نمي‌كنم به رشد جامعه‌شناسي دين در ايران كمك بكند. فقط مي‌بايست تحقيقات خود را دنبال كنيم و آثار مهم و تاثيرگذار و الهام‌بخشي را منتشر كنيم و شاگرداني در اين حوزه تربيت شوند كه بتوانند اين رشته را دنبال كنند و رونق ببخشند. خوشبختانه در دو دهه هشتاد و نود خورشيدي جامعه‌شناسي دين از اين جهت رشد قابل‌توجهي داشته است!

چرا بايد در باورهاي خود فروتن باشيم؟

فروتني معرفت‌شناسانه

در واقع معرفت‌شناسي بيش از هر چيز به ما مي‌فهماند كه حيطه دانش و توانايي ما تا چه اندازه است. مهم‌ترين پيامد بررسي‌هاي معرفت‌شناختي اين است كه آدمي مي‌تواند درباره توانايي‌هاي شناختي‌اش ارزيابي معتدل‌تر و واقع‌بينانه‌تري داشته باشد. تامل‌ورزي معرفت‌شناختي آدمي را وا مي‌دارد تا فروتنانه ادعاي همه‌ چيز داني را وانهد. فروتني برآمده از ممارست با معرفت‌شناسي، از گونه فروتني حاصل از پند و اندرز ناصحان نيست، بلكه برخاسته از نگاه متاملانه به كاستي‌ها و محدوديت‌هايي است كه هماره با آنها ملازمت داشته و همراهيم. بي‌ترديد رسيدن به اين موقف را بايد پرجاذبه‌ترين و مهم‌ترين اثر اينگونه فعاليت شمرد.

در چنين شرايطي است كه كاسترو «يتيم» مي‌شود!

اين روند وحشت‌زا، پس از مرگ لنين و بر سركار آمدن استالين افزايش مي‌يابد تا جايي كه در يك مورد، در زادگاه خودش گرجستان، حمام خون به راه مي‌اندازد كه بسياري آن را نسل‌كشي تفسير مي‌كنند.در دوران او هم قحطي سراسر كشور را فرا مي‌گيرد، اما چون براي او، صنعتي‌ شدن شوروي بسيار مهم‌تر از جان دهقانان است به آن مساله چندان توجهي نشان نمي‌دهد و آن را از چشم جهان پنهان نگه مي‌دارد.او البته هيچ‌گاه مسووليت آن قحطي را گردن نمي‌گيرد. نمي‌پذيرد كه سياست‌هاي او در پيدايش قحطي نقش داشته است. او بسياري از رفقاي سابق كه بعدها رقباي او در حزب كمونيست بودند را دستگير و زنداني مي‌كند.