در شرایط فعلی لطفا به این نکته توجه کنید که کودکان شدیداً در برابر اخبار جنگ و اضطرابش، بیدفاع و آسیبپذیرند و این موضوع در مورد سالمندان هم صدق میکند.
لطفا به نکات گفته شده توجه ویژهای داشته باشید:
در این وضعیت چه میتوان کرد؟ طرفداران رژیم ایران و رژیم اسرائیل مشکلی در پاسخدهی به این پرسش ندارند. پاسخهایشان از پیش آماده است. جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی میدهد.
به مسئلهی از زاویهی مهم دیگری هم بنگریم: در فرهنگ سیاسی ما حساسیت نسبت به مسئلهی جنگ پایین است. چیز چندانی علیه جنگ در توشهی ادبی و نظری و سنت کنشگری سیاسی خود نداریم.
زمان آن فرا رسیده است که محدودیت های دیپلماسی فقط تحریم ها را به رسمیت بشناسیم و تعامل اقتصادی را به عنوان پایه و اساس یک استراتژی موثرتر ایران برای امنیت پایدار و ثبات دیپلماتیک در اولویت قرار دهیم
خاطراتی از «زن، زندگی، آزادی» شاید بتواند در حکم نوعی تصویر دیالکتیکی، لحظاتی را در اکنون فرابخواند که عملا اشکالی از همبستگی اجتماعی را ممکن میساخت، بهنوعی فراموشی پروبال میداد که نمیگذاشت کینهها، دلگیریها، ناراحتیها و آسیبها مانع از اعتماد و همکاری و همدلیهای نو شوند
بحران بین بغداد و اربیل بیش از بیست سال است که ادامه دارد، هرچند شدت اختلافات بسته به پویایی درگیریهای داخلی، منطقهای و بینالمللی متغیر است. این بحران عمدتاً از دو موضوع ناشی میشود: نخست، اختلافات مالی، شامل سرمایهگذاریهای نفتی و سهم اقلیم از بودجه فدرال؛ دوم، مناطق مورد مناقشه، بهویژه استان کرکوک که در خط مقدم قرار دارد. این مسئله تاکنون حلنشده باقی مانده و خط قرمزی برای طرفین محسوب میشود.
لازم است گفتوگویی که سعید مدنی و آصف بیات دربارهی منششناسی جامعهی ایران گشودهاند، ادامه یابد. با این گونه گفتوگوهاست که شاید دریابیم جنبش «زن، زندگی، آزادی» دچار چه محدودیتهایی شد و چرا پیشتر نرفت
بهراستی اگر نبودند مصطفی تاجزاده و تنی چند از مردان بزرگ و زنان دلیری که تعداد قابل توجهی از آنها هم اکنون در دوران محکومیتی ناعادلانه بهسر میبرند ، چگونه میتوانستیم از عظمت واقعی انسان؛ از ایستادگی و سربلندی؛ از شجاعت و حقیقت طلبی و از استبدادستیزی و آزادی دم بزنیم؟
قدیانی را میتوان مصلحی خیر خواه در برابر کجرویها دانست؛ با روحیهای ناسازگار با ظلم، و زبانی صریح که از تنگنای محافظهکاری عبور کرده و به عمق حقیقتجویی رسیده است
به بهانه قربانی شدن الهه حسیننژاد/ عید ما روزی است که کمتر شاهد قربانی شدن حیاتهای بی گناه و پر از شور و شوق زندگی این سرزمین باشیم، عید ما روزی است که بر سفره هر ایرانی نان باشد، امید باشد و عشق
هاله آخر از همه، کنار من و مینو خانم آمد و خوابید، اما بلافاصله بعد از نیم ساعت رفت به ایوان و بالای سر پدر قرآن خواندن را آغاز کرد و فکر میکنم تا سحر با کلام خدا آرامتر میشد. صبح زود هاله را در خانه ندیدیم و برخی از هم سؤال کردیم که هاله کجاست و کسی نمیدانست