به تدريج و پس از تاسيس و توسعه دانشگاه در ايران

به تدريج و پس از تاسيس و توسعه دانشگاه در ايران، دانش‌آموختگان دانشگاه‌هاي داخل كشور نيز از موقعيت­‌هاي مناسبي براي اشتغال در بخش بروكراسي و صنعت دولتي و نيز بخش خصوصي برخوردار بودند. اين روند تا بدانجا پيش رفت كه در دهه‌هاي شصت تا هشتاد، مدرسه، كنكور و دانشگاه يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي خانواده‌هاي ايراني در اقصي نقاط كشور بود. خانواده‌هاي ايراني از آنجا كه اصلي­‌ترين مسير و معبر موفقيت و تامين آتيه فرزندان خود را برخورداري از تحصيلات دانشگاهي مي­‌دانستند براي تامين هزينه‌هاي اين موفقيت حتي حاضر بودند از نيازهاي ضروري ديگر خود نيز صرف‌نظر كنند. اين روند را بايد در كنار روند تغييرات تقاضاي نيروي كار در بازار كار تحليل كرد. با توسعه صنعتي، عمراني و اداري كشور و توسعه مشاغل دانشي و مهارتي به تدريج نياز به شاغلان دانشور و ماهر براي تصدي اين مشاغل نيز بيشتر مي‌شد و از اين رو دانش‌آموختگان دانشگاهي و دانشكده‌ها و مراكز آموزش فني و مهارتي دست بالا را در بازار كار پيدا كردند. جداي از آن، چه در مشاغل دانشي و فني و چه در مشاغل و كسب­ و كارهاي خرد و پيشه­‌وري، شروع كار از سطوح پايه و مشاغل و وظايف ساده، كارآموزي زيرنظر استادكاران،

شواهد پژوهشي و عيني فراواني نشان مي‌دهد كه ساخت اين تعداد مساجد تاثيري بر تقويت دينداري نگذاشته است.

يكي از بزرگ‌ترين خطاهايي كه پس از انقلاب صورت گرفت تحت‌الحمايگي قرار دادن مساجد از سوي دولت و ساختار رسمي بود. اعم از كمك‌هاي مالي يا تخفيف‌ها، ارايه امتيازات اداري و اقتصادي و رايگان كردن آب و برق و گاز و غيره يا نصب ائمه جماعت از سوي صاحبان قدرت و حذف امامان جماعت نامقبول از سوي آنان. اخيرا نيز توافقنامه كمك مالي ۸ ميليارد توماني افشا شده كه ميان شهرداري تهران با مديريت يك مسجد براي ساختن محل اجتماعات!! منعقد شده كه طبعا از اين نوع پرداخت‌هاي شهرداري زياد است. با مجموعه اين كارها، هم‌زمان هم نهاد محلي و مدني مسجد را از ريل استقلال خارج كردند و هم روحانيت و امام جماعت آن را وابسته به حكومت كردند. با ورود نيروهاي شبه نظامي و فعاليت‌هاي دولتي و حكومتي در مساجد، آنها را از كاركرد واقعي خود خارج كرد و ميان مسجد و روحاني آن با مردم و جامعه به مرور زمان فاصله انداخت و به جايي رسيده‌ايم كه طبق گزارش رسمي رصد فرهنگي كشور، از كل ۵۸ هزار باب مسجد شيعي حدود ۳۴ هزار باب (۵۴٪) فاقد امام جماعت هستند، و در ۱۶ درصد از مساجد نماز جماعت اصلا برگزار نمي‌شود و در ۱۳درصد نيز فقط در برخي ايام سال نماز جماعت برگزار مي‌شود.

بخش قابل توجهي از مناديان جنبش «بازگشت به خويشتن»

بخش قابل توجهي از مناديان جنبش «بازگشت به خويشتن»، به‎سرعت به اسلامگرايي هدايت شدند؛ اسلامگرايي به معناي نفي غرب، جست‌وجوي معنويتي كه غرب فاقدِ آن است در اديان شرقي و دخالت دادنِ ديانت در سياست تا حد تشكيل حكومت اسلامي!
موضوعي كه در اين زمينه به كمك جريان روشنفكري اسلامگرا در ايران آمد عبارت بود از: اولا آگاهي اين قشر از روشنفكران نسبت به بحران معنويت در اروپا و آگاهي اين قشر از اينكه نخبگان و خواص در اروپا خودشان در جست‌وجوي معنويت در مشرق زمين هستند، دوم رشدِ فزاينده جنبش و گفتمانِ اسلام سياسي و اسلامگرايي در پهنه جهان اسلام! به عبارتي جريان نوظهور اسلامگرايي در ايران از يك طرف از بحرانِ معنويت در غرب و از طرف ديگر از روند فزآينده و رو به رشدِ اسلامگرايي در جهان اسلام تغذيه مي‎شد.

جوانان خواستار «تغییر» هستند.

انتخابات محلی 31 مارس ترکیه به پایان رسید. هر چند روند پاره‎ای از اعتراضات ادامه دارد، اما موفقیت بی‌شائبه حزب جمهوری خلق تغییر نخواهد کرد. موسسات نظرسنجی افکار عمومی در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه «چگونه شد که حزب جمهوری خلق برنده شد و آراي حزب عدالت و توسعه ریزش کرد؟» به نتایج مهمی دست یافته‎اند. در این انتخابات، شاهد واکنش فرودستان و در راس آنها بازنشستگان بودیم. این امر به‌ وضوح قابل مشاهده بود. علاوه بر آن در روند تعیین نامزدهای شرکت‌کننده آنها به ‌اندازه کافی به مردم معرفی نشدند و کمپین‌ها هم ماهرانه نبود. در حالی که رای‌دهندگان به حزب جمهوری خلق تحت هر شرایط، حزب خود را ترجیح می‌دادند، آراي رای‌دهندگانی که به حزب عدالت و توسعه واکنش نشان دادند، به‎ سمت سایر احزاب رفته است. این حزب جمهوری خلق نبود که برنده نشد، بلکه حزب عدالت و توسعه و ائتلاف جمهور بازنده شدند. در انتخابات قبلی هم مشکلات اقتصادی وجود داشت، ا

نگاهي به كتاب «گفت‌وگو درباره عقلانيت و نوگرايي»

تاب «گفت‌وگو درباره عقلانيت و نوگرايي»، مجموعه‌‌اي از گفت‌وگوها و پرسش و پاسخ‌ها ميان بزرگاني در حوزه‌هاي گوناگون جامعه ايران است. استادان گرانقدري كه نام هر كدام هزاران بار انديشه‌‌اي و روشنگري دارد. استاداني بنام همچون مصطفي ملكيان، پرويز رجبي، سيدحسن نصر، محمدعلي اسلامي ندوشن و همايون كاتوزيان كه نام هر كدام در حوزه‌هاي تخصصي خود وزنه‌هايي سنگين براي جامعه ايراني هستند. اين كتاب تعدادي از گفت‌وگوهاي محمد صادقي با استادان ايراني است كه پرسش و پاسخ‌هايش، گوشه‌‌اي از نياز جامعه امروز ايراني را براي يافتن روش‌هاي درست گفت‌وگو و تحمل نقد سازنده برطرف مي‌سازد.

درس دیگر مصدق در ساحت کنش‌گری سیاسی،

واپسین روزهای سال ۱۴۰۲ مقارن بود با هفتاد و دومین سالروز ملی شدن نفت ایران و کامیابی جنبش وقت. جنبشی که با دولت مند شدنش ذیل زمامداری دکتر محمد مصدق دریچه‌ای نو بر تجربیات ایرانیان نسبت به منافع ملی و فرایند دموکراسی خواهی گشود. این در حالی است که اکنون پس از هفت دهه، جامعه ایرانی در معرض شدیدترین رنج ها قرار دارد و بحران هایی چند را بر دوش می کشد که چنان عقب گردی به ادوار پیشین است. اگرچه از حیث جامعه‌شناختی هیچ بازگشتی به هیچ گذشته ای وجود ندارد اما روح مسائل گاه ناظر بر رجعت به ماضی است. بر این اساس می توان از نسبت آن جنبش نفت و دولت ملی ۳۰-۳۲ با اکنونیت ایرانیان سخن گفت و از درس هایی پرسش نمود که مصدق و جنبش ملی برای ما و ایران ۱۴۰۳ بر جا نهاده است. در این راستا شایسته است در گزاره های زیر تامل نماییم.

حسن أوريد* مترجم : علی سرداری

آیا اسلام سیاسی یا اسلام فعال به عنوان«ایده بزرگ» در جهان عرب باقی خواهد ماند تا تخیلات مردم را تسخیر کند و کنش سیاسی را تحریک نماید، همانطور که ناسیونالیسم عربی برای یک دوره چنین بود؟
شکی نیست که اسلام سیاسی از سال 1967 «ایده بزرگ» بوده که درخشش و قدرت تشکیلاتی خود را از ناسیونالیسم عرب گرفته و همراه با رویدادهای تاریخی به آن شتاب داد، از جمله با انقلاب ایران (1979)، جنگ دوم خلیج فارس (1991) و تا حدودی جنگ در عراق (2003) شتاب آن افزایش یافت. اسلام سیاسی در هر مرحله تحت تأثیر یک مرجع نظری ویژه بود و می دانست که متحدان و مخالفان بر اساس زمینه ها خواهد کرد .

همان پرسشی است که در پیشانی برگه سؤالات امتحانی می‌نوشتم

سال‌ها پیش در دانشکده اقتصاد استادی داشتیم که توسعه ایران درس می‌داد؛ درسی که یادم نیست سه واحد بود یا چهار واحد اما استادش سعی می‌کرد چیزی بگوید که فارغ از واحدهای کوچک درسی، دغدغه پیشرفت و عمران ایران را با همه زخم‌ها و دردهایش در بطن دانشجویان بنشاند. نامش فریدون نوایی بود، از همان معلم‌هایی که گوش تا گوش کلاس درس‌شان پر می‌شود و جایی برای نفس‌کشیدن نیست، شاید کسی شبیه استادِ ارجمند و گرانمایه شفیعی‌کدکنی، برای دانشکده کوچک ما که گروهی از دانشجویانش رؤیاهای صادق خود را در نفس‌های گرم استاد نوایی جست‌وجو می‌کردند. او همچنان تداوم دارد و تمام‌قد به زندگی احترام می‌گذارد،

مصدق در جبهه‌هاي بسياري مي‌جنگيد

محمد مصدق (1345-1261) سياستمدار سرشناس ايراني، يكي از بحث‌برانگيزترين و جنجالي‌ترين چهره‌هاي سياسي تاريخ معاصر ايران است. در طول بيش از پنجاه سالي كه از زمان درگذشت رهبر نهضت ملي كردن صنعت نفت مي‌گذرد، موافقان و مخالفان بحث و گفت‌وگوهاي فراواني درباره او و عملكردش طرح كرده‌اند و كارنامه سياسي او را از جنبه‌هاي گوناگون مورد نقد و ارزيابي قرار داده‌اند. مصدق در سال‌هاي اخير هم همسو با تغيير مناسبات سياسي در جامعه ايران، در معرض داوري‌هاي متفاوت قرار گرفته. منتقدان او را پوپوليستي عوام‌فريب و استبدادخواه، دلبسته قجرها و كينه‌دار نسبت به پهلوي‌ها، ناآگاه به سياست و درگير توهم توطئه معرفي مي‌كنند كه آگاهانه و عامدانه يا نادانسته و ناخواسته، تصميم‌هاي غلطي در ريل‌گذاري اقتصاد سياسي ايران گذاشت، موافقان او را قهرماني ملي و مخالف سر سخت استبداد و استعمار مي‌خوانند، سياستمداري پاكدست و شريف كه تا پايان عمر با هيچ‌كس بر سر آزادي و استقلال وطنش معامله نكرد و تا پاي جان براي مردم كشورش مبارزه كرد.

نگاهی گذرا و سریع به مارس ۵۷ و عاملیت انسانی زنان

به فاصله ۲۲ روز بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ نخستین واکنش اعتراضی نسبت به آغاز روند تضییق حقوق شهروندی و تحدید آزادی‌های اجتماعی توسط زنان صورت گرفت. این اعتراضات با واکنش‌های بسیاری همراه و در نهایت هم به ظاهر به خاموشی گرایید اما هیچگاه از حافظه جمعی زنان سرزمینمان پاک نشد تا جایی که بعد از چهار دهه، بحث و گفتگو درباره چرایی این رویداد و چگونگی خاموشی آن علی الخصوص با رویداد جنبش زن زندگی آزادی همچنان ادامه دارد.
زمینه های رخداد مارس ۵۷