ما مايليم كه لذت ببريم،
اصل اميد جوشيده از چشمه خيال همان فصلي است كه بر عقل حسابگر و ميل بهانهجو مسلط ميشود. انتخاب در نفي است! بر وسوسه محافظهكارانه ماندن ميشورد و حركت به سوي ناكجاآباد را آغاز ميكند. جنبش تعين زندگي است وگرچه به شكست بينجامد. هنر به عنوان عرصه خيال از همين رو رهاييبخش است كه همزادپنداري با رنج قهرمان شكست خورده را ممكن ميكند. قهرماني كه به سوي آرمانش ميرود، ولي در برخورد با صخرههاي سخت واقعيت درهم ميشكند. اشكها و لبخندها همه بهانهاي ميشوند براي رسيدن به آگاهي تراژيكي كه فلسفه نقاد درباره محدوديت انسان گفته و او را بر تارك همين عقل محدود نشانده است.
- 1403/04/09