او «ایران» را قومی و نژادی نمی‌بیند، چشم‌انداز او به‌درستی چشم‌اندازی مبتنی بر اندیشه است

مهم‌ترین درسی که موافقان و مخالفان می‌توانند از طباطبایی بیاموزند، زندگی توأم با اندیشه‌ورزی مداوم و پیگیر است. برای طباطبایی، پژوهش و نگارش شغل نیست، بلکه هویت و سبک زندگی او عجین با اندیشه‌ورزی است، از همین‌رو خود وی به بهترین وجه ممکن تجلی و تبلور اندیشه‌هایش است» (بستانی، 1395، 179-180) در پایان باید بگویم، فقدان ایشان، برایم سخت و جانکاه است. طباطبایی، یکی از کم‌نظیرترین انسان‌هایی بود که می‌شد در این زمانه دید. من چه بخت‌یار بودم که نزدیک به دو دهه دوستشان بودم. به روشنی به‌خاطر دارم که در نخستین دیدار، در آخرین روز آذر 1382، در دفتر انتشارات نگاه معاصر، چنان با من برخورد کردند که گویا سال‌هاست که مرا می‌شناسند. ایشان سرحلقه معرفت و دانش و دانایی و فرهیختگی بود و معیاری درست برای اندیشیدن. بدون طباطبایی روزگار برای ما سخت‌تر و تحملش چندان آسان نخواهد بود. روان آن مرد بزرگ شاد و افسوس که نتوانستم آن‌چنان حقشان را ادا کنم و امیدوارم بتوانم در کنار دیگر دوستانش، راه دشواری را که آغاز کرده بودند، به جای درست و مقبولی برسانیم، آن‌چنان که او آرزو داشت... .‌ بستانی، احمد (1395)، «ملاحظاتی درباره روش‌شناسی تاریخ‌نگاری طباطبایی»، در: فیلسوف سیاست: جشن‌نامه جواد طباطبایی، سرویراستار حامد زارع، تهران، نشر فلات.

یا از نظرگاه این جریان‌ها ایران چندملتی است؟

پایه‌ای‌ترین موضوع، در هر نوع کنشگری سیاسی فعالیت در چارچوب ترمینولوژی و واژه‌ها و مفهوم‌شناسی سیاسی در جهان امروز است. اساس سیاست در دنیای امروز بر پایه مناسبات دولت–ملت تعریف می‌شود. به عبارت دیگر مناسبات درونی در هر کشوری و مناسبات خارجی آن کشور تابعی از نوع مناسباتی است که میان ملت و دولت برقرار است. بر این مبنا مبرهن است که دولت‌های ملی بنیان مناسبات سیاسی در دنیای امروز را تشکیل می‌دهند. تعریف مناسبات میان ملت و دولت گاه البته با چالش‌هایی روبه‌رو است. گروهی با این دست از مفاهیم در جهان امروز سر ناسازگاری دارند. مارکسیست‌های جهان‌وطنی که در پی استقرار دیکتاتوری پرولتاریا یا حکومت جهانی کارگران بوده و هستند، ازجمله این جریان‌ها هستند. امت‌گرایان نیز که خواهان حکومت دینی جهانی هستند و مناسبات دولت و ملت و وجود ملت‌ها را مانعی در برابر تحقق مدینه فاضله جهان‌وطنی دینی می‌دانند، در برابر ملت‌ها مقاومت می‌کنند. نمونه اخیر این گروه را می‌توان در القاعده یا داعش دید. البته گروهی دیگر از نیروهای سیاسی در دنیای امروز هستند که مخالفان سرسخت مناسبات دولت–ملت بر پایه همبستگی ملی هستند. این گروه قوم‌گرایان افراطی هستند که تجزیه کشورها و نپذیرفتن تک‌ملتی بودن یک کشور خاص را در کانون توجه خود قرار داده‌اند. بخشی از این گروه‌ها در ذیل رویکرد استالینی «مسئله ملی» ساختار فعالیت خود را ساماندهی کرده‌اند. در ایران هم هر سه جریان نمونه‌هایی دارند.

گاه براي فهم درست از موقعيتي بايد كمي سكوت كرد

8 مارس از سوي سازمان ملل متحد « روز جهاني زن »  نامگذاري شده كه فرصتي است براي طرح بيشتر مسائل زنان و پاسداشت آرمان‌هاي برابري‌طلبانه. امسال گراميداشت اين مناسبت جهاني در سرزمين‌مان در حال و هوايي متفاوت از سال‌هاي پيشين خواهد بود. در سال‌هاي نخستين دهه 80 شمسي، ايران ميزبان انديشمنداني بود كه يك وجه مشترك در بررسي‌هاي آنان از تحولات اجتماعي- سياسي ايران بسيار جلب‌توجه كرد كه در اين روزهاي وطن، بيش از پيش تداعي مي‌شود و آن، ديدگاه‌شان راجع به « جنبش اجتماعي زنان ايران» بود. اينكه آنها در ايران چه ديدند و چه ظرفيت و ويژگي‌اي در اين جنبش يافتند كه آينده تحولات اجتماعي ايران را بدان گره زدند، قابل تامل است. از برجسته‌ترين اين نظريه‌پردازان، يورگن هابرماس (Jurgen Habermas) و آلن تورن (Alain Touraine) بودند. هابرماس در مصاحبه با اشپيگل  (Der Spiegel) ناباورانه اعلام كرد كه بيش از نيمي از دانشجويان ايران، «زن» هستند و آلن تورن (جامعه‌شناس فرانسوي)، دختران دانشجوي ايراني را تحصيلكردگاني نه در حاشيه مدرنيته بلكه در بطن و متنِ آن شناسايي كرد كه تفكرات‌شان شكل جهاني دارد و در پي ايجاد نهادهاي سياسي جديد هستند.

اشتباه هواپيماي اوكرايني را تكرار نكنيم

مسموميت‌هاي اخير كار كدام فرد و جريان است؟ اين پرسش اين روزها كه بحران مسموميت دانش‌آموزان ايراني هر روز ابعاد و زواياي تازه‌اي مي‌آفريند نقل صحبت‌هاي مردم و كارشناسان است. مردم مي‌خواهند بدانند پشت پرده حوادث اخير كدام فرد و جريان نشسته است، اما هر اندازه عطش مردم براي آگاهي بيشتر مي‌شود، هنوز داده‌هاي اطلاعاتي مستندي در اين زمينه وجود ندارد. صدا و سيمايي كه طبيعتا مي‌بايست به مرجع خبري جامعه بدل شود و ابعاد پنهان موضوع را با تحليل‌هاي مستند و اخبار جذاب روشن كند، در شبكه افق از زبان يك فرد ظاهرا كارشناس اين بحران را زاييده «توهم نوجوانانه» به دليل «بويايي قوي‌تر دختران» دانش‌آموز ايراني ارزيابي مي‌كند! رسانه‌هاي نزديك به دولت هم دامنه وسيعي از اخبار ضد و نقيض را بدون هيچ سند و مدركي ارايه مي‌كنند. در يك چنين اتمسفر مشوش رسانه‌اي طبيعي است كه چشم مردم به رسانه‌هاي آن سوي آب‌ها دوخته شود تا خوراك خبري براي‌شان فراهم سازند.

فروپاشي در ذهن ايرانيان

ادبيات فروپاشي يكي از حوزه‌هاي پرطرفدار در تاريخ‌نگاري است. اين حوزه را كه حتي مي‌توان از آن به عنوان يك ژانر ياد كرد در ميان مورخان و تاريخ‌نگاران به دلايل متعدد حوزه‌اي بسيار مورد توجه است. علت اين امر شايد اهميت لحظات فروپاشي و روند شكل‌گيري آن باشد، چراكه لحظات فروپاشي يك نظام سياسي اجتماعي از پرحوادث‌ترين لحظات تاريخ هستند كه حامل داده‌ها، حوادث و روايت‌هاي تاريخي بسيار با اهميتي است.
در ايران و تاريخ آن فروپاشي از ژانرهاي آشنا براي مورخان و علاقه‌مندان به حوزه تاريخ است. تاريخ ايران به واسطه قدمت و داستان تكراري فروپاشي سلسله‌هاي مختلف در آن، كاملا با مساله فروپاشي آشناست به همين جهت اكثر مورخان زماني كه يك دوره تاريخي را انتخاب مي‌كنند همواره يكي از مهم‌ترين سوال‌هاي آنها چگونگي فروپاشي سلسله‌هاي تاريخي در آن دوران است.

جلوگيري از تكرار تاريخ

اعتراف مي‌كنم نخستين‌بار وقتي سردبير كتاب درس گرفتن از آلماني‌ها را براي معرفي در روزنامه به من داد، درحالي كه به او مي‌گفتم «بله، حتما معرفي مي‌كنيم»، با خودم گفتم «حالا با اين يكي چه كار كنم؟» انبوه كتاب‌هايي كه ناشران و دوستان مختلف براي معرفي داده‌اند، دور كامپيوترم و در كمد چوبي كوچك كنار دستم تلنبار شده و تمام تلاشم آن است كه ميان آنها «االاهم فالاهم» كنم و اولويت‌يابي. نگاهي به جلد و پشت جلد كتاب كردم و اين سوال در ذهنم شكل گرفت كه «خب، ما ايراني‌ها چه درسي مي‌توانيم از آلماني‌ها و تجربه مواجهه آنها با نازيسم و فاشيسم بگيريم؟»

نقدنقد  

"  اخیرا کتابی به نام " خداپرستان سوسیالیست- -جمعیت آزادی  مردم ایران نوشته آقای "محمد حسین خسروپناه " بدون پژوهش های لازم در مورد جامعه وحوادث ادواری درزمان دیکتا توری های شاهانه تا برآمدن " نهضت خداپرستان سوسیالیست"را –  جریانی مذهبی که درسالهای 1320-1332 به وجود آمد ه، ومیخواسته اسلام شیعی رابا تجدد وسوسیالیسم وفق دهد  ، ودر عرصه اندیشه بر نامه اجتماعی طرحی نودراندازد ، البته بیش از هرچیز دروا کنش  به حزب توده شکل گرفت ، که این جا واژه -طرحی نو  ودرواکنش به حزب توده  - یک تناقض است .  زیرا که حزب توده ویژگی های خودراداشت که درپی می آید .ایشان ادا مه میدهد  این جریان پیشینه ای درتاریخ ایران نداشت ، ودرروندی چندساله ، به عنوان یک جریان ایدئولوژیک – سیاسی دارای هویت شد" نهضت خداپرستان سوسیالیست بودند که تحت تاثیر فروپاشی دیکتاتوری رضاشاه به فعالیت اجتماعی وسیاسی روی آوردند ، دردبیرستان ودانشگاه تحصیل کردند وبر خلاف دیگر نیروهای سنتی که خودراپاسدارسنت وتداوم آن میدانستند ، .....   سالها ی پرتلاطم 1320 -1332 دوره فعالیت احزاب سیاسی وتشکلهای صنفی است . فعالیت تعدادی از تشکلها به پیروی از افکار مدرن به ویژه مارکسیسم – لنینیسم قرار داشت ، حزب توده مهمترین وتاثیرگذارترین آن دوره بوده است ، برای اطلاعات بیشتر"طبیعی است از کمک مالی روسیه توسط سفارت روسیه وانگلستان درآن زمان بهره برده است"  که اینها توده نفتی- بودند ، " کاغذ را سفارت روسیه تامین میکرد وروزنامه های با قی مانده را سفارت انگلستان به عنوان کمک میخرید"  مصاحبه رضامر زبان سردبیر یکی ازروزنامه های حزب کمونیست درمشهد " پاریس   - وفراتر گفتمان دکترمصدق در دادگاه نظامی  دربرابراظهارنظر دادستا ن نظامی دررابطه با – حزب توده و...– معترضانه فرمود اینها " توده نفتی "  بودند . 

«خشم شهری: شورش طرد‌شدگان»

«خشم شهری: شورش طرد‌شدگان» بر شیوع شورش‌ها و اعتراض‌های شهری تمرکز دارد و نویسنده برای اثبات نظریه خود، تجربیاتی اپیزودیک از چندین دموکراسی غربی در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم را مرور می‌کند. آقای «دیکچ» نویسنده کتاب، از اصطلاح «خشم شهری» برای نشان دادن این اپیزودهای اعتراض و خشونت استفاده می‌کند. او یادآوری می‌کند که ما در «عصر شهرنشینی» زندگی می‌کنیم که مختصات خاص خود را دارد و به دلیل همین ویژگی‌هاست که به «دوران خشم شهری» تبدیل شده است. بنابراین کتاب با به تصویر کشیدن چند روایت از کشورهای مختلف، ‌به ریشه‌یابی عوامل شکل‌دهنده به چیزی می‌پردازد که ابتدا به «طردشدگی» منجر شده و درنهایت به شکل «خشم» در شهرها نمود می‌یابد.»   نمونه‌هایی از خشم شهری با جزئیات قابل‌توجهی از ایالات‌متحده، بریتانیا، فرانسه، سوئد، یونان و ترکیه استخراج شده است. درست به نام این کشورها نگاه کنید. به نظر می‌رسد که نویسنده عمدا ویژگی‌های خشم شهری در این کشورها را زیر ذره‌بین برده است. به جز کشورهایی مانند یونان و ترکیه، در بقیه کشورها نوعی حاکمیت دموکراسی دیده می‌شود که برای آن ده‌ها سال شورش و انقلاب صورت گرفته و هزینه داده شده است، اما از دیدگاه نویسنده، صاحبان قدرت در این کشورها «دلیل وجودی» اصلی خود را از دست داده‌اند، سرکوبگر شده‌اند و دیگر ارزش برابر همه شهروندان و ساکنان را به رسمیت نمی‌شناسند. همین 

جامعه ایرانی در مواجهه با گزینش‌های  غیر متعارف مشکلات عدیده‌ای   دارد

اخيرا قطع ارتباط استخدامي فوري با تعدادي از معلمان در ميانه سال تحصيلي، همچنين ممانعت‌هايي كه براي ادامه قرارداد يا فعاليت آموزشي تعدادي از استادان دانشگاه‌ها به وجود آمد، موضوع گزينش را مجددا مورد بحث اصحاب رسانه قرار داد. خانم معلمي به تسنيم اعلام مي‌كند كه «پس از قبولي در آزمون استخدامي آموزش و پرورش، فرآيند گزينش اواخر شهريور امسال انجام شد و همان ايام به ما گفتند اگر در گزينش رد شويد تا هفته دوم مهر اطلاع‌رساني خواهد شد اما در كمال تعجب اواسط آبان با بنده تماس گرفته و گفتند كه كسر امتياز داريد بايد مجدد گزينش شويد. متاسفانه امسال براي مسائل جزيي افراد را رد گزينش كرده‌اند؛ مسائلي همچون فتوشاپ در عكس پرسنلي، ديده‌شدن ريشه مو، عدم حضور در نماز جمعه يا شركت نكردن در انتخابات رياست‌جمهوري سال گذشته». اين خانم معلم اعلام مي‌كند كه بابت 4 ماه حضور در مدرسه روستايي هنوز حق‌الزحمه‌اي نيز دريافت نكرده است.

انقلاب، از بالا یا پایین؟

سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما می‌تواند با تغییر رویه،‌ پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.