توازن دولت و جامعه: دالان تنگ آزادي

«كنشگران مرزي» مفهومي است كه مقصود فراستخواه، پژوهشگر شناخته شده دين و جامعه در ايران ساخته، براي توضيح كنش و عمل آن دسته از انديشمندان و كنشگران دغدغه‌مند ايراني كه در طول تاريخ پر نشيب و فراز ايران، كوشيده‌اند از كوچك‌ترين فضاهاي گشوده شده ميان دولت و جامعه براي پيشبرد اهداف مترقي خود بهره بگيرند. فراستخواه، اين مفهوم را در كتاب «كنشگران مرزي» (نشر گام نو) به تفصيل معرفي كرده است. اين مفهوم و اين كتاب در جامعه فكري و فرهنگي ايران با استقبال قابل توجهي مواجه شده و تاكنون نقدهاي زيادي به آن منتشر شده است. اتاق فكر مسائل اجتماعي معاونت پژوهشي فرهنگستان علوم نيز در اولين نشست خود در كارگروه شيوه حكمراني به نقد و بررسي اين كتاب پرداخت. در اين جلسه غير از مولف، دكتر حسين ميرزايي، دكتر احمد ميدري، دكتر محمد فاضلي و دكتر داريوش رحمانيان حضور داشتند و هر يك ديدگاه‌هاي خود را راجع به آن بيان كردند.

در سالروز درگذشت شريعتي، بر اين سياق بايد از خود پرسيد

 روشنفكران ديني سرمايه‌اي جز «چند تا خودكار» ندارند و بايد بدانند چه بسا اين «آخرين نسلي» است كه پاسخ خود را از دين مي‌جويد و معلوم نيست فرصتي ديگر براي نجات جوانان باشد. ‏ پرسش شريعتي، پرسشي معطوف به گسست ميان-نسلي بود. او مي‌گفت در اين زمانه چگونه مي‌توان ارزش‌ها وبه‌طور مشخص، آن روح مذهبي و آن عشق را كه در طول قرن‌ها به محمد و آل‌محمد ورزيده‌ايم  «به اين نسل سپرد» و به نسل بعد از خود منتقل كرد؟ چگونه مي‌توان نسل موجود در لحظه حاضر را كه به قول شريعتي در برابر ديدگان ما «كهنه مي‌شود»، «فرسوده مي‌شود» و «رو به زوال مي‌رود» از فقر معنوي نجات داد؟

پرسش‌هاي‌گشوده

 او با به ‌كار بردن اصطلاحاتي مانند استكبار، استضعاف، طاغوت، مترف، قسط، فلق، ناس و بسياري از كلماتي كه در بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مصطلح شد، واژه‌هايي كه كم و بيش براي جوانان جالب بودند و كمتر به پيام‌هاي جامعه‌شناسانه داستان‌هاي هابيل و قابيل، فرعون و قارون و هامان، بلعم باعورا، آدم و حوا، حج و هاجر، ابراهيم و اسماعيل و زر، زور و تزوير توجه داشتند. تفسير سوره روم به نام پيامي به روشنفكر مسوول، برداشتي از سوره‌هاي ماعون، مسد يا تبت، ناس، فلق و سوره‌ها و آياتي ديگر نقش كاملا تازه و آموزنده‌اي در برداشت‌هاي قرآني داشت.

از این تعاریف چنین بدست می آید که نقدِ مبتنی بر تفکر انتقادی نیازمند تحقق چند شرط است:

نقد و فرهنگ گفتگو در جامعه ایرانی حتی در سطح تحصیلکردگان، روشن اندیشان و نخبگان، با وضعیت مطلوب فاصله بسیار دارد. اگر بتوان بهترین واژه را برای توصیف این وضعیت بکار برد واژه ی《ابتذال》بهترین وصف ممکن در بیان این مساله است. به نظر میرسد که اساسا واژه نقد یا نقد کردن، بدرستی فهم و یا تمرین نشده است. با رجوع به فرهنگ های واژگان، تعریف نقد کردن را چنین می یابیم:

تفکرات سید حسین الحوثی محور کارهاست

در این نشست که به همت دارالقرآن کریم و پایگاه شعوبا برگزار شد، آقای احمد حاج صادقیان شرایط فعالیت­های قرآنی در یمن را بیان کردند.  در ادامه متن ارائه آقای حاج صادقیان ارائه می­شود:
در یمن ما سه جریان فعال فرهنگی اسلامی داریم. جریان اول زیدیه است، که انصارالله آن را نمایندگی می‌کند.
جریان دوم اخوانی ها هستند و جریان سوم هم معتلق به صوفیه است که در حضرموت و مناطق ساحل غربی متمرکز هستند. در این بحث تمرکز ما بر جریان اول از میان این سه جریان است.
در مورد فضای قرآنی باید چند نکته لحاظ شود:

هاله غالباً در برابر آنهایی که به هر دلیل رنجشی در او پدید می‌آوردند واکنشی از سر بخشندگی و مهربانی داشت.

هاله همواره از دریچه رحمت و عشق به زندگی می‌نگریست. بخشش و گذشت از ارکان باورهای اخلاقی و دینی او بود. ژست بخشندگی نمی‌گرفت بلکه واقعاً می‌بخشید و فراموش می‌کرد. مجازات و کین‌جویی را آگاهانه رد می‌کرد . چون می‌دانست کمتر کسی قدرت این را دارد که خود را از اتش خشم خویشتن در امان بدارد. اجازه نمی‌داد کینه قلب پاک و روشنش را تیره و تار کند. کین‌جویی و انتقام‌گیری را کار جباران می‌دانست . او نیک می‌دانست و باور داشت بخشش اثرگذاری به مراتب قوی‌تری نسبت به تقابل و انتقام دارد. و صد البته که عمل به باور بخشایشگری بدون رنج و مبارزه با برداشت‌های رندانه و ریاکارانه مقدور و ممکن نمی‌شد.

مريكا اگر تعهدات خود ذيل برجام را عمل كند،

بحث مذاكره ايران با كشورهاي مختلف از جمله امريكا يكي از مباحث قديمي در عرصه سياسي ايران است كه اتفاقا اين روزها در فضاي عمومي كشور بازتاب‌هاي وسيعي پيدا كرده است. اخبار جسته و گريخته‌اي هم درباره گفت‌وگوها و پيام‌هاي رد‌و‌بدل‌شده ميان دو كشور منتشر مي‌شود. البته اصل مذاكره، گزاره ناپسندي نيست؛ به خصوص اينكه سوابق مذاكراتي ما با دُول غربي به خصوص امريكا نشان داده كه ايران توانايي و تسلط كافي براي فنون مذاكره را دارد؛ بنابراين از اصل مذاكره با هر كشوري در جهان نبايد گريزان بود.

ویژه‌ی دوازدهمین سال‌یاد درگذشت مهندس عزت‌الله سحابی -1

پرسش این بود که مهندس سحابی چطور منافع ملی را با ایدئولوژی اسلامی و سوسیالیسم که هر دو به نوعی فراوطنی هستند، جمع می­کرد؟ آیا بین اینها تعادل برقرار می­کرد یا برای یکی اولویت قائل بود؟
بگذارید از برخی پرسش­های جدی بگذریم، پرسش­هایی مانند اینکه تعریف منافع ملی چیست؟ و چگونه و با چه سازوکاری می­توان در هر زمانی منافع ملی را تشخیص داد؟ معیار و میزان تعیین آن کدام است؟ همچنان که منظور از ایدئولوژی اسلامی و سوسیالیسم هم مشخص نیست که کدام قرائت و مدل از این مفاهیم است.

به گونه‌اي كه زنان «به‌ طور متوسط» شنونده‌هاي بهتري نسبت به مردان هستند،

 تابعيت، اعضاي يك جامعه سياسي را شكل مي‌دهد و حقوق شهروندي مي‌تواند مستقيما با ساير حقوق اساسي از جمله حق مالكيت، حق شركت در سياست و دولت، حق راي و... در ارتباط باشد. بنابراين، مساله شهروندي هسته اصلي مشاركت زنان در زندگي عمومي و سياسي را تشكيل مي‌دهد. مساله اساسي در مورد حقوق شهروندي اين مساله است كه چگونه قانون اساسي و سيستم‌هاي قانونگذاري ملي امكان پيشرفت در عرصه‌هاي مختلف زندگي عمومي و سياسي را براي زنان و مردان به صورت برابر فراهم مي‌كنند. 

علیه گردنكشي طالبان

احساس من اين است كه ما نه منسجم عمل كرده‌ايم و نه جديت كافي به خرج داده‌ايم. يعني ما سراغ اين رفته‌ايم كه خدماتي در اختيار اين گروه قرار بدهيم تا در برابر آن طالبان مرزهاي ما را ايمن نگه دارند و از حضور آنها به عنوان عامل خروج امريكا از كنار مرزهاي‌مان استقبال كرده‌ايم. همه مي‌دانند كه اگر امريكايي‌ها خودشان افغانستان را ترك نكرده ‌بودند، اساسا فضايي براي طالبان ايجاد نمي‌شد كه در كابل به قدرت برسد. بين سال‌هاي ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۱ كه طالبان به قدرت بازگشت، حضور امريكايي‌ها در افغانستان مانع بازگشت طالبان به قدرت شده ‌بود و زماني به قدرت رسيدند كه امريكايي‌ها در خاك افغانستان حضور نداشتند. بر اساس آنچه من در تعقيب اخبار افغانستان ديده‌ام، جمهوري اسلامي ايران از عدم انسجام در برخورد با طالبان و فقدان قاطعيت در سياستش در قبال افغانستان رنج برده است. دليل اين امر به درستي براي من روشن نيست، شايد در تهران اين تصور وجود داشت كه طالبان در ابتداي مسير حكمراني‌اش قرار دارد و با گذشت زمان وضع بهتر مي‌شود يا شايد تعهداتي به ما داده ‌بودند كه تعهدات امنيتي و محيط زيستي‌شان را در قبال ما عملي خواهند كرد.