حضرتي يك سوال مهم را در اين نشست تكرار كرد:

سوالي بي‌پاسخ

محمدعلي قهرمانپور

بعدازظهر سه‌شنبه بيست ‌و چهارم مهر ماه دانشگاه تربيت مدرس ميزبان مناظره‌اي با موضوع «مورخ، نظريه و روش» ميان دو استادِ مشهور رشته تاريخ بود: هاشم آقاجري (عضو هيات علمي اين دانشگاه) و حسن حضرتي (عضو هيات علمي دانشگاه تهران).  آنچنان‌كه انتظار مي‌رفت حضرتي يك سوال مهم را در اين نشست تكرار كرد: كارويژه دانش تاريخ چيست و چه چيزي دانش‌آموخته اين رشته را از متخصصان ساير رشته‌هاي علوم انساني متمايز مي‌كند؟ بي‌شك اين سوال اهميتي محوري در فهم موقعيت كنوني دانش تاريخ در ايران امروز دارد و حضرتي پس از بيش از سه دهه حضور در فضاي آكادميك اين رشته، پاسخي سرراست و قابل تأمل به اين پرسش مي‌دهد: توصيف عميق و گسترده گذشته. به عبارت ديگر، كارويژه اصلي دانش تاريخ پاسخ به پرسش از چگونگي و نه چرايي وقوع رخدادهاست هرچند حضرتي مخالفتي با تبيين در علم تاريخ نيز ندارد اما آن را اولويت اصلي اين رشته نمي‌داند. به باور او، آنچه دانش تاريخ را برجسته مي‌سازد، همين توان توصيف عميق و گسترده رخدادهاي گذشته است كه مي‌تواند بنيان هر نظريه‌اي در علوم انساني را نيز از بيخ و بُن بركند.  با اين وجود، از چند دهه پيش و تحت‌تاثير جريانات فكري گوناگون، دانش تاريخ تمايل زيادي براي ورود به عرصه تبيين پيدا كرده است تا جايي كه امروز سخن از توصيف در ميان بسياري از پژوهشگران و اساتيد رشته تاريخ در حكم «ذنب لايغفر» است و چه بسيار مقالات و پايان‌نامه‌هايي كه با انگ «توصيفي بودن» به حاشيه رانده شده‌اند. نگارنده خوب به ياد دارد كه در سال‌هاي دانشجويي، حتي كوشش‌هاي افرادي چون عباس اقبال آشتياني -به عنوان نخستين پژوهشگران تاريخ ايران در دوره مدرن- به تمسخر گرفته مي‌شد.  در هر حال، آقاجري تا پايان اين مناظره جوابي به اين سوال نداد در همان حال كه ايرادات نادرستي به منظومه فكري حضرتي نيز وارد كرد، مانند داشتن تفكر آيينه‌اي، قائل بودن به تاريخ نهايي و بي‌التفاتي به مفاهيم كه البته حضرتي به هيچ كدام از اين عناصر باور ندارد. گواه اين حرف، نوشته‌ها و سخنراني‌هاي اوست كه به راحتي در دسترس علاقه‌مندان قرار دارند. نكته مضحك در اين ميان، اعتراف آقاجري در اواخر مناظره به اين مطلب بود كه مدتي است نوشته‌هاي فارسي را نمي‌خواند! با اين حساب معلوم نيست او چگونه به به انديشه حضرتي پي برده است و البته سوال مهم‌تري نيز وجود دارد: اساسا چه نيازي به حضور وي در اين مناظره بود؟! به نظر مي‌رسد اين سوال حضرتي براي بسياري از اساتيد رشته تاريخ چندان خوشايند نيست كمااينكه سال 1397 ش. قباد منصوربخت (عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي) كه از‌جمله علاقه‌مندان به مباحث تئوريك در دانش تاريخ شناخته مي‌شود نيز در مناظره با حضرتي نتوانست جوابي مشخص به اين پرسش مهم بدهد.  صاحب اين قلم خود را همفكر با حضرتي مي‌داند و چون او توصيف عميق و گسترده رخدادهاي گذشته را مهم‌ترين كارويژه دانش تاريخ مي‌داند و از اين بابت سپاسگزار اوست، چراكه بسياري از دانشجويان و علاقه‌مندان دانش تاريخ را از سرگرداني درباره كاركرد اين علم رها ساخته است. هر چند امروزه و در عصر يكه‌تازي شبكه‌هاي اجتماعي انبوهي كتاب و سخن درباره گذشته وجود دارد و توهم دانايي و تسلط به دانش تاريخ در بسياري از افراد -از‌جمله برخي از اساتيد رشته‌هاي مختلف علوم انساني- موج مي‌زند، اما توليد داده‌هاي تازه درباره رخدادهاي گذشته ايران به هيچ عنوان كاري ساده و پيش‌پاافتاده نيست. شايد وقت آن رسيده باشد كه ما دانش‌آموختگان دانش تاريخ، قدر افرادي چون عباس اقبال را بيشتر بدانيم و از برچسب‌هايي چون «تاريخ سنتي» هراس به دل راه ندهيم. ايران ما بيشتر از تبيين‌هايي در خلأ و متعاقب آن نسخه‌پيچي، به توصيف عميق و گسترده نياز دارد تا بتوانيم تصوري از آنچه بيابيم كه در گذشته رخ داده است، هر چند چيزي به نام تاريخ نهايي نيز وجود ندارد. دانش‌آموخته  رشته  تاريخ

مطالب مرتبط

انجمن‌ها با ابراز تأسف و محکو‌م‌کردن تجاوزگران،

زنده‌باد به خودمان! رفتاری که این روزهای بعد از حملات به تهران و شهرهای دیگرمان داشتیم، واقعا بهتر و منطقی‌تر از آنی بود که انتظار داشتیم. رفتاری خردمندانه و مدنی و... . رفتاری صمیمی همراه با مهر و صبوری. زنان و مردان از کوچک و بزرگ، در گرو‌ه‌های مجازی درخشیدند و روحیه پرستاری و محبت خود را در مقابل بلای جنگ و تخریب و خون‌ریزی به همه سرایت دادند.

ثبيت و افزايش اين سرمايه ايجاد شده در گروی تغيير رفتار عمومي حاكميت است

اكنون ما در اين مقطع نيازمند افزايش سريع و جدي قدرت ملي خود هستيم كه بسيار فراتر از بحث جنگ‌افزار و توان نظامي است. مجموعه حاكميت بايد با درايت و تدبيري سريع، رويكردي متفاوت نسبت به جامعه را در پيش بگيرد و از اين مسير امتياز تقويت قدرت ملي را براي مقاطع و مخاطرات احتمالي دريافت كند. خلاصه اينكه ما در اين جنگ هم به واسطه فعاليت‌هاي گسترده خيانتكارانه زنگ خطر ادامه رويكرد عمومي فعلي را شنيديم و هم با رفتار متين عامه مردم پيام ضرورت اعتماد و اطمينان به اين جامعه را دريافت کردیم.

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است و تصمیم‌های بزرگ نیز نیازمند تغییر پارادایم‌ها و نگرش‌ها. با اعلام آتش‌بس و خاتمه موقت د‌رگیری‌ها، لازم است حرکت در مسیر تغییر نگرش و گفتمان، چه در داخل و در نسبت با افراد و جریان‌های وطن‌دوست و چه در خارج و در نسبت با کشورها و نهادهای بین‌المللی معقول و صلح‌طلب آغاز شود.

مطالب پربازدید

مقاله