من و عبدالفتاح مورو در سال ۱۹۷۰ جنبش گرایش اسلامی (MTI)، که بعدها النهضه نام گرفت را پایه‌گذاری کردیم.

بعد از تغییر مواضع حزب النهضه به تازگی راشد الغنوشی مقاله مهمی در مورد هویت اسلامی حزب منتشر کرده که «سامان مهدور» آن مقاله را برای انتشار در «دین آنلاین» ترجمه‌ کرده است و متن آن در پی می آید:
النهضه به‌عنوان یکی از قدرتمندترین احزاب سیاسی جهان عرب و یکی از اصلی‌ترین نیروهای دموکراتیزاسیون تونس، به‌تازگی خبر از یک تحول تاریخی داد. النهضه از خاستگاه سیاسی خود، به‌مثابه یک حزب اسلام‌گرا عبور کرد و آغوش خود را به‌سوی هویت [جدید] مسلمانان دموکراسی‌خواه گشود. سازمانی که من در سال ۱۹۸۰ در تأسیس آن مشارکت داشتم، دیگر حزب سیاسی و جنبش اجتماعی همزمان نیست. این سازمان به تمام فعالیت‌های خود در زمینه‌های دینی و فرهنگی پایان داده‌است و اینک تنها بر سیاست تمرکز دارد.تکامل النهضه بیانگر گشایش مسیر سیاسی و اجتماعی تونس است. حزب در وهله اول به‌مثابه جنبشی اسلام‌گرا و در پاسخ به سرکوب رژیم سکولار و اقتدارگرایی ظهور کرد که آزادی دینی شهروندان و حقوق آزادی بیان و اجتماع را انکار کرده بود. مستبدان تونس در طول دهه‌ها همه مباحثات سیاسی کشور را تعطیل کردند و همه جنبش‌های سیاسی را وادار کردند تنها به عنوان سازمان‌هایی فرهنگی و اجتماعی فعالیت کنند. اما انقلاب ۲۰۱۰-۲۰۱۱ پایانی بر قاعده اقتدارگرایی بود و فضا را برای رقابت سیاسی باز، آزادانه و منصفانه گشود.

در پرونده‌هایی که برای معترضان با اتهامات «محاربه» یا «افساد فی‌الارض» تشکیل می‌شود

هنگامی که شهروندی به اتهامات امنیتی دستگیر و به شکل مرسوم برای مدت طولانی بازداشت می‌شود، به احتمال فراوان تنها پناه او وکیل دادگستری است. اکثر نویسندگان قانون اساسی با تجربه‌ای که از محاکمه و حبس در دوران گذشته داشتند، حق انتخاب وکیل را در قالب اصل سی‌وپنجم به تصویب رساندند: «در همه دادگاه‌ها، طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد». نگارش این اصل، پیش از اصل قانونی‌بودن جرم و مجازات (36) و اصل برائت (37) معنی‌دار است. با این حال، رویکرد منفی اغلب قضات در دهه 60 به وکلا تا آنجا بود که مجمع تشخیص مصلحت نظام ناچار به گذراندن مصوبه‌ای با نام «انتخاب وکیل توسط اصحاب دعوی» در 11 مهر 1370 شد. براساس این ماده‌واحده «اصحاب دعوی حق انتخاب وکیل دارند و کلیه دادگاه‌هایی که به موجب قانون تشکیل می‌شوند مکلف به پذیرش وکیل می‌باشند». این حق انتخاب از دیدگاه تصویب‌کنندگان تا این اندازه اهمیت داشته که در تبصره اول به عنوان ضمانت اجرا پیش‌بینی شد: «هرگاه به تشخیص دیوان عالی کشور، محکمه‌ای حق وکیل‌گرفتن را از متهم سلب نمایند، حکم صادره فاقد اعتبار قانونی بوده...».

از طرفی، نظر به اینکه عدم توازن در سیاست خارجی منشأ تمام خسارات است،

مواضع اخیر چین در جریان سفر رهبر این کشور به عربستان و دو بیانیه مشترک با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس اگرچه سیاست خارجی جمهوری اسلامی را با بحران مواجه کرده است و قاعدتا باید مسئولان سیاست خارجی جمهوری اسلامی را تکان داده باشد‌ اما برای ناظران بیرونی غافلگیرکننده نبوده است. چنین عاقبتی برای یک سیاست خارجی تک‌سویه و نامتوازن قطعی و محتوم است. هیچ‌وقت تردیدی در نادرست‌بودن تصور مسئولان ایرانی مبنی ‌بر داشتن روابطی راهبردی با چین وجود نداشته و مقامات چینی هرگز چنین تصوری نداشته‌اند. این مواضع فقط رویکرد سیاسی سال‌های اخیر چین به منطقه و بازیگران آن را از پرده برون افکند.‌ اما دو چیز تعجب‌آور است:

ظاهرا برخي از اصولگرايان درك دقيقي از اين مساله ساده ندارند.

شايد اغراق نباشد كه بگوييم چين بزرگ‌ترين درس و خدمت را به رويكرد رسمي و ساده‌انگارانه موجود در سياست خارجي ايران تقديم كرد؛ رويكردي كه در برخي از موارد تنه به ساده‌لوحي مي‌زند. پس از سفر اخير رييس‌جمهور چين به منطقه و بيانيه‌هايي كه منتشر كردند، برخي نيروها از خواب بيدار شدند و به نحو عجيبي نسبت به اين اتفاق اعتراض كردند. يكي از مسوولان دفتر رييس‌جمهوري قصه‌پردازي كرد و گفت: «همكاران چيني به ياد داشته باشند كه وقتي سعودي و امريكا از گروه‌هاي تروريستي داعش و القاعده در سوريه حمايت و با تجاوز نظامي وحشيانه يمن را ويران كردند، اين ايران بود كه با تروريست‌ها جنگيد تا ثبات و امنيت در منطقه مستقر شود و تروريسم به شرق و غرب تسري نيابد.»

«فمينيسم» يكي از اصطلاحات رايج و شناخته شده در علوم انساني و اجتماعي معاصر،

«فمينيسم» يكي از اصطلاحات رايج و شناخته شده در علوم انساني و اجتماعي معاصر، براي اشاره به طيف گسترده‌اي از حركت‌ها و ايدئولوژي‌هايي است كه هدف‌شان ايجاد برابري سياسي و اقتصادي و شخصي و اجتماعي زنان و مردان است، بنابراين حركت‌ها و ايدئولوژي‌ها و انديشه‌هاي فمينيستي، در طول تاريخ، به آنهايي اطلاق مي‌شود كه در جهت برابري حقوق و تكاليف زنان و مردان تلاش مي‌كنند. با اين تعريف كلي و گسترده، مي‌توان از انواع و اقسام ايدئولوژي‌ها و حركت‌هاي فمينيستي سخن گفت و ميان آنها تمايز گذاشت. اين تنوع تا جايي است كه برخي از گونه‌هاي فمينيسم يا حركت‌ها و ايدئولوژي‌هاي فمينيستي با يكديگر در تقابل قرار مي‌گيرند، همچنان‌كه در طول تاريخ برجسته شدن ايده‌ها و حركت‌هاي فمينيستي، موج‌ها و جريان‌هاي متفاوت و گاه متعارضي را بر‌شمرده‌اند. براي مثال مي‌توان از فمينسم چپ، فمينيسم ليبرال، فمينيسم پست‌مدرن، فمينيسم مسيحي، فمينيسم اسلامي و... ياد كرد.

سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیرندگان کشور باید ایمان و اعتقاد راسخ و قلبی پیدا کنند که جامعه ایرانی یک جامعه بالغ، بصیر،

بدون‌ تردید و مسامحه مهم‌ترین و مؤثرترین راهبرد سیاست‌گذاری کشور برای مواجهه با شرایط جاری، باز‌کردن فضای گفت‌وگو و تعامل با نیروهای اجتماعی مختلف برای شناسایی، انتخاب و تدوین سیاست‌های نو و جدید برای اداره کشور در شرایط پیش‌رو است. دستگاه متولی و تصمیم‌گیرنده در اوضاع فعلی کشور باید از امکان و فرصت موجود به‌مثابه یک پنجره فرصت سیاسی، حداکثر استفاده را به‌ عمل آورده و دلسوزانه و مشتاقانه برای اصلاح سیاست‌های مختلف در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دیپلماتیک اقدام کند.

آيا مي‌توان دانشجويان را امروز‌، حاملان مطالبات مردم دانست؟

كنشگري دانشجويان پس از سال‌ها غيبت و سكون يكي از خبرسازترين رخدادهاي كشور پس از مرگ مهسا اميني است. با گذشت 90 روز از رخدادهاي اعتراضي اخير تحركات دانشجويان را چطور تحليل مي‌كنيد؟
فضاي جامعه و متعاقب آن دانشگاه‌ها در حال انتظار قبل از تصميم‌گيري است؛ مانند نفس عميق قبل از يك شيرجه بلند. فضاي اجتماعي ايران‌، شايد هرگز اين‌گونه نبوده‌. جامعه ايراني يا منفعل محض بوده يا فعال محض. اما مردم امروز‌، چشم انتظار آينده هستند. دانشگاه‌ها هم به تبعيت از جامعه‌، ملتهب ‌هستند. همه دانشگاه‌هاي كشور در استان‌هاي مختلف در اين 90 روز‌، درگيرند و وارد عرصه كنشگري شده‌اند. مطالبات دانشجويان هم همان مطالبات جامعه است؛ يعني دستيابي به راه‌حل‌هايي براي عبور از شرايط بسته و بحراني در اقتصاد‌، سياست‌، ديپلماسي و دانشجويان چون حساسيت‌هاي بيشتري دارند و مرجعند‌، بيشتر ديده مي‌شوند. اما اين انتقادها مختص دانشجويان نيست. در بازارها‌، در جامعه‌، در مدارس و... هم اعتراض موج مي‌زند. در واقع امروز همه ايران تغيير مي‌خواهند.

دراین مجلس بود که جما ل امامی  با طعنه به   مصدق"گفت خودت نخست وزیری را قبول کن

دراین مرحله است که اوصبح بعد ازکودتا به باشگاه افسران رفتته وخودرا " نخست وزیرقانونی ایران معرفی میکند"دراین زمانست  که شاملودرشعری سرود غرور گریه کرد، واخوان درشعری سرود" سلامت رانمیخواهند پاسخ گقت ، وسیاوش کسرایی شاعر به مسکورفت وبا فشارهایی روبروشد که تصور نمیکرد ازآن جا بود که به " سایه" پیام داد چه اشتباه بزرگی کردیم وازطریق عناصری از جامعه ملل به اطریش گسل شد وآن جا بعد از مدت ی ازدنیا رفت ،  درچنین شرایطی بود که همه متوجه شدند راهی  درنهایت  جز رفتن به حمهوری نداریم، راهی که قبلا زنده یاد آیت طالقانی هم بدان اشاره کرده بود که " که باید درانقلاب "جمهوری را مطرح میکردیم

جامعه شناسی کشورهای اسلامی شمال آفریقا

در شماره قبل گفته شددر رابطه با اتفاقی که در خصوص نقش‌آفرینی زنان در سینمای جهان عرب به وجود آمده گرایش‌ها و رویکردهای نظام‌های سیاسی حاکم در منطقه خاورمیانه در شکل‌گیری این انقلاب سهیم بوده اند. علت این مسئله هم آن است که نظام‌های سیاسی مذکور با طرح‌ها و برنامه‌های سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا با محوریتِ قضایا و مسائل مربوط به زنان، همراهی می­کنند. شاید در این زمینه بتوان از مصر به عنوان یک نمونه برجسته یاد کرد. نظام سیاسی حاکم در مصر که خود را به عنوان حامی حقوق زنان معرفی کرده، فعالیت‌های زیادی را در خصوص امور زنان انجام داده است. درحال حاضر، فیلم‌ها و سریال‌های فراوانی تولید و پخش می‌شود که در جملگی آن‌ها به مسائل زنان و معضلات‌شان ازجمله معضلِ ترویج تعرض و تجاوز جنسی، پرداخته شده است.

زن به علاوه زندگي يعني آزادي

اگر دوره مدرن دوره فراروايت‌ها و روزگار پست مدرن عصر فروپاشي روايت‌هاي بزرگ بود، دوره پسا پست مدرن را بايد بازگشتي كاملا متفاوت به فراروايات دانست. نه فراروايات عقل و آزادي و پيشرفت كه فراروايتي به نام ارتباط؛ به عبارت ديگر اگر دوره مدرن را تك مركز بدانيم و روزگار پست مدرن را داراي تعدد مراكز، روزگار پسا پست مدرن را مي‌توان ايجاد شبكه‌اي از مراكز دانست، شبكه‌اي كه نه مانند دوره مدرن داراي يك مركز است و نه همچون روزگار پست مدرن داراي تعدد مراكز از هم جدا افتاده، بلكه داراي مراكزي است كه در يك شبكه با هم در ارتباط قرار گرفته‌اند. اگر يكي از خصايل نظريه‌هاي پست مدرن را، به تعبير جيمسون، تضادها و تفاوت‌هاي بنيادين بين ديدگاه‌ها بدانيم، پسا‌پست مدرنيته را مي‌توان تلاشي براي رهايي از آن تضادها و تفاوت‌ها دانست.