محمد مهدی شعرانی

نجات ایران از طریق گفتمان ملی برای اتحاد ملی به منظور اقدام ملی ( بخش اول)

اخیراً ۲ مقاله از اینجانب تحت عنوان های منشور ۹ اصل مشترک و محوری مورد اتحاد نخبگان واشخاص و گروهای مرجع و عامه مردم برای تشکیل نظام آینده در کانال ملی مذهبی ( اینجا) و متن کامل مقاله در سایت ملی مذهبی ( اینجا) و همچنین مقاله دیگر بنام ابهام زدایی از ابهامات میرحسین موسوی و طرح یک برنامه در کانال میر حسین موسوی ( اینجا) و سایت زیتون ( اینجا) و همچنین کانال و سایت ملی مذهبی ( اینجا)
بازتاب گسترده و عموماً مثبتی داشته است تا جایی که برخی از دوستان پیشنهاد نامگذاری منشور ایران فردا ، منشور ایران آزاد ، منشور ایران آباد را دادند که بیشتر تمایل دارم منشور اتحاد نام گیرد.

این منشور همچنین باعث برخی سوالات و نظرهایی گردید که عموماً در این مقال به آنها پاسخ خواهم داد .
اگرچه ۹ اصل ذکر شده به عنوان اصول مشترک برای اتحاد جهت ایجاد نظام آینده معرفی گردید ولی لزوماً به معنی انجام این اصول طی یک فرآیند انقلابی نمی باشد بلکه در ابتدا باید آنها را به عنوان مانیفست تحول خواهی دانست که برخلاف اصلاح طلبان که در ربع قرن از هرگونه ارائه مانیفست خودداری نمودند و در آخر معلوم نگردید که چه چیز را می خواهند اصلاح نمایند با تدوین و ارائه این ۹ اصل بصورت شفاف و دقیق مشخص می گردد که منظور از تحول خواهی چیست و چه سرانجامی را برای جامعه طلب می کند و در نهایت کشتی پر تلاطم جامعه را می‌خواهد در کدامین ساحل متوقف نماید .
این ۹ اصل هدف غایی و نهایی تحول خواهان بوده و تحول خواهان تا رسیدن به آن از هرگونه تلاش و کوشش دست برنخواهند داشت.
با تدوین و انتشار این اصول هدف و استراتژی و دورنمای حرکت مشخص می شود که ضمن نفی ساختار حاضر به عنوان وجه سلبی به دنبال چه چیزی به عنوان وجه ایجابی هستیم و اعتراض های ما برای رسیدن به چه هدفی است؟!

باید از گذشته مخصوصاً اشتباهات انقلاب ۵۷ تجربه کسب کنیم ، چرا که در انقلاب ۵۷ فقط بر روی نفی نظام اشتراک داشتیم. فراموش نکنید که انقلابیون ۵۷ با هدف زمین زدن شاه وارد صحنه کارزار با حکومت شدند. این رویکرد غلط انقلابیون ، ایران را بعد از ۴۶ سال به خاک سیاه نشاند. بگونه‌ای که رهایی به روش دمکراتیک و خوشونت‌پرهیز را بسیار سخت نموده است!

تجربیات تلخ تاریخی نشان داد که هیچ شخصیتی در سپهر سیاسی ایران به تنهایی برای مدیریت ایران فردا قابل اعتماد و اتکا نیست و اصلاً به صلاح نیست که همه امور کشور را بتنهایی به او بسپاریم لذا تنها راه چاره باید به جای فرد، دنبال ساختار و ایجاد سیستم باشیم و این امر می‌تواند با هر روشی اعم از اصلاح گرایانه ، تحول گرایانه ، انقلابی و دگرگون گرایانه تحقق یابد و این بستگی به نوع و رفتار حکومت حاضر دارد.
اگرچه بیشتر می پسندیم و به صلاح می‌دانیم تا از روش اصلاح گرایانه انجام پذیرد ولی آن را تنها روش ممکن نمی‌دانیم و بسته به زمان و رفتار حکومت بهترین و ایمن ترین راه را انتخاب خواهیم کرد.

برای ایجاد سیستم و ساختار می بایست روی اصول سازنده این سیستم و ساختار باید به اتحاد برسیم.
تمرکزمان را روی طراحی ایران فردا بگذاريم و انرژی خود را بیخود مستهلک نسازیم .
به توصیه کسانی که همه چیز را به بعد از فروپاشی وعده می دهند توجه نکنیم زیرا طراحی ایران فردا به ما کمک می کند تا در آن لحظه فروپاشی با دست پر و اعتماد به نفس بالا به ایران دموکراتیک سلام کنیم.
این عمل نوری است در ظلمات که ما راه گم نکنیم.
مسئولیت ملی ما بعنوان ساکنان ایران زمین که مالک مشاع آن هستیم ، ایجاب می‌کند که فرآیند کارزار «گفتمان ملی» برای «اتحاد ملی» به منظور «اقدام ملی» را آغاز کنیم
قدرت فقط زبان قدرت را می فهمد ، بنابر این تنها راه عقب راندن قدرت ایجاد قدرت با اتحاد حول یک برنامه منسجم و مشترک می باشد و استقامت در برابر اجرای آن برنامه.
حتی در روش اصلاحگرایانه هم نمیتوانم ج.ا را پای میز مذاکره و چانه‌زنی‌ها بکشانیم مگر متحد شده و قدرتمند گردیم و گرنه با خواهش و تمنا و عجز و لابه جمهوری اسلامی اصلاح نمی شود.

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله