مهدی امینی زاده

رجعت دوباره پهلوی به میراث تاج و تخت و سرنوشت استراتژی «از تاج زاده تا شاهزاده»

ملی مذهبی _ سخنرانی اخیر رضا پهلوی در کنفرانس «محافظه‌کاری ملّی» – کنوانسیونی سیاسی که میزبان مفسران محافظه‌کار و چهره‌های سیاسی است – نشان‌دهنده تغییر قابل توجهی در لحن و مواضع سیاسی او است. این کنفرانس در میانه رقابت انتخاباتی آمریکا برگزار شد و میزبان چهره‌های تأثیرگذاری از جمله سناتور جی. دی. ونس، نامزد تازه انتخاب شده ترامپ برای معاونت ریاست جمهوری بود.

رضا پهلوی در دوران اقامت طولانی خود در خارج کشور، مواضع متناقض زیادی گرفته است. در عرصه سیاست خارجی  او گاهی مانند برجام، حامی توافق هسته‌ای ایران و قدرتهای غربی بوده است و گاه در رویکردی کاملا متفاوت خواستار اعمال فشار حداکثری بر ایران شده است. در قبال مسائل داخلی ایران نیز مواضع او تناقضات فراوانی داشته است. او در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی  تلاش کرد تا با حامد اسماعیلیون، شیرین عبادی، عبدالله مهتدی، مسیح علی‌نژاد، نازنین بنیادی، گلشیفته فراهانی و علی کریمی هم‌پیمان شود و  از یک رهبری ائتلافی با سایر مخالفان جمهوری اسلامی حمایت کرد. پهلوی در آن زمان بر اتحاد بین نیروهای سیاسی مختلف تأکید می‌کرد و از آن‌ها می‌خواست تا اختلافات را برای آزادی ایران کنار بگذارند و تأکید می‌کرد که دموکراسی در بلندمدت پیروز خواهد شد. با این حال، اندکی پس از انتشار منشور مشترکی که به دنبال راهی برای تغییر حکومت ایران از جمهوری اسلامی به سیستم دموکراتیک بود؛ ائتلاف به سرعت قربانی اختلافات داخلی شد. برخی مسئولیت این اختلافات را به پهلوی و طرفداران رادیکالش نسبت دادند.

اما سخنان جدید پهلوی در کنفرانس «محافظه‌کاری ملّی» نشان‌دهنده فاصله‌گیری او از مواضع قبلی خود در  حمایت از اتحاد بین نیروهای سیاسی و گذار دموکراتیک از جمهوری اسلامی است.  رضا پهلوی در این سخنرانی، سیاست‌های آمریکا نسبت به ایران را ضعیف و ساده‌لوحانه توصیف کرد و مدعی شد که این سیاست‌ها، ماهیت رادیکالیسم اسلامی و تغییرناپذیر رژیم ایران را نادیده می‌گیرند. رژیمی که به گفته او نمی‌توان با آن مذاکره کرد:

«۴۵ سال است که ایران اسیر است و هم‌میهنانم به گروگان گرفته شده‌اند. آنها نه توسط تحریم‌های آمریکا یا سیاست‌های غرب، بلکه گروگان اسلامگرایی افراطی شده‌اند. اما در حقیقت نخبگان سیاسی غرب  شریک جرم بوده‌اند؛ آنها نه تنها در گروگان گرفتن هم‌میهنانم، بلکه در جنایت علیه شهروندان و ملت‌های خود شما شریک جرم بوده‌اند. شریک جرم اصلی آیت‌الله‌ها در لشکر کشی خشونت‌آمیزشان برای استقرار یک خلافت جهانی، ضعف و ساده‌لوحی سیاسی آمریکا در شناخت ماهیت واقعی این رژیم و احساس گناه و ترس اروپایی‌ها از «اسلام‌هراسی» بوده است.»

پهلوی در ابن سخنرانی تداوم حکومت جمهوری اسلامی را نتیجه حمایت قدرتهای جهانی دانست که از بقای این حکومت سود می‌برند:

«منافع جهانی وجود دارد که ترجیح می‌دهد رژیم اسلامی ایران در قدرت بماند. آنها پول زیادی به دست می‌آورند، امتیازات و سود زیادی می‌برند و یا شاید همینطور برایشان خیلی راحت‌تر است. من این را می‌دانم زیرا مردان قدرتمند، مردان ثروتمند، مردانی که ارتباطات خوبی دارند به من می‌گویند بهتر است به مبارزه پایان دهم، از تلاش دست بکشم زیرا آنها برنامه‌های بزرگتر و جهانی در دست دارند!»

این رویکرد توطئه‌آمیز به ادبیات محافظه‌کاران آمریکایی در نقد «جهان‌گرایان (گلوبالیستها)» نزدیک است. رویکردی که در آمریکا به دلیل ریشه‌های یهود ستیزانه مورد نقد قرار گرفته است. این رویکرد، همچنین با واقعیت روابط ایران و غرب در تضاد است. اعمال تحریم و فشار، رویکرد غالب غرب در قبال ایران بوده است و تنها دوره کوتاه اجرای توافق برجام، به طور نسبی استثنایی در این قاعده بوده است. طرفه آنکه پهلوی در آن زمان از برجام حمایت می‌کرد.

در این سخنرانی او برای دوران پسا جمهوری اسلامی، از بازگشت به نهادهای بومی (سلطنت) حمایت کرد و اعلام کرد که نظام پادشاهی برای مردم ایران بهتر است. پهلوی به حمایت پارلمان پسا طالبانی افغانستان از یک نظام پادشاهی مشروطه تحت پادشاهی ظاهر شاه به عنوان فرصتی اشاره کرد که به دلیل تحمیل ساختارهای «ناسازگار غربی» توسط آمریکا از دست رفت و به فساد و فروپاشی دولت افغانستان منجر شد.

پهلوی تأکید می‌کند که چنین اشتباهی نباید در ایران تکرار شود. او مدعی است «اسلام‌گرایان رادیکال»  نه تنها ایران را به گروگان گرفته‌اند، بلکه میدان درگیری خود با غرب را به خاک آمریکا گسترش داده‌اند: «این توسعه‌طلبی بسیار فراتر از خاورمیانه رفته است. هر روز عکس‌ها و تصاویری ترسناک از پیامدهایی می‌بینیم که توسعه‌طلبی این رژیم برای اروپا و غرب به ارمغان آورده است. از فتح دانشگاه‌هایی که زمانی رشک جهانیان بودند، تا حمایت از هسته‌های تروریستی در اروپا، تلاش برای نابودی اسرائیل و  گسترش رد پای جنایتکارانه آن به آمریکای لاتین. اینهمه تصادفی نیست بلکه  استراتژی سیاسی جمهوری اسلامی است.» دفاع از اسرائیل و نگاه توطئه آمیز به اعتراضات مدنی بر ضد آپارتاید و نسل‌کشی اسرائیل نتیجه ارتباطات گسترده او و رژیم اسرائیل است. او چندی پیش با سفر به اسرائیل با مقامات این کشور دیدار کرد و خواستار حمایت از این کشور شد.
پهلوی در این سخنرانی تلاش زیادی کرد که خود را متحد  استراتژیک کشورهای غربی معرفی کند. او در سخنرانی خود مماشت با «اسلام‌گرایان رادیکال» را رد کرد. او همچنین راهکارهایی که خواستار جنگ و تحمیل «ساختارهای ناهمساز غربی» بر ملتی مغرور و کهن هستند را نیز نپذیرفت و خواستار رویکرد جدیدی شد:« این راه جدید، این راه سوم، نیازمند فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی و حمایت حداکثری از مردم ایران است.»

اگرچه پهلوی در این سخنرانی گزینه جنگ را رد می‌کند اما با طرح مدل افغانستان و عراق، آمریکا را نه به دلیل حمله به این دو کشور، بلکه به دلیل نوع نظام برآمده از این حملات سرزنش می‌ کند.

او با استفاده از لحن گروه‌های راست افراطی آمریکایی، ایران را به عنوان تهدید اصلی برای تمدن غرب و آمریکا به تصویر می‌کشد و وضعیت کنونی آمریکا  را به آنچه که ۴۵ سال پیش در ایران رخ داد مقایسه کرده و نتیجه می‌گیرد که ائتلاف مارکسیست‌های رادیکال و اسلام‌گرایان افراطی خطر اصلی امروز آمریکا هستند. او حتی ادعا کرد که تحلیل‌های رسانه‌هایی آمریکایی در مورد انتخابات اخیر ایران که مخالف نظر آقای پهلوی هستند، کار جاسوسان ایرانی در آن رسانه‌ها است: « همین هفته هم شاهد هستیم که ستون پنجم رژیم اسلامی با پلیدی در رسانه‌ها سر درآورده تا  شما را متقاعد کند که رئیس جمهوری اسلامی جدید یک اصلاح طلب است!»

پهلوی سخنان خود را با درخواست از آمریکایی‌ها برای مبارزه با ایدئولوژی رادیکال جمهوری اسلامی و حامیان آن در واشنگتن به پایان رساند و به طور غیرمستقیم به انتخابات آتی آمریکا و رقابت جمهوری خواهان با دموکراتها – که به نظر می‌رسد از دید پهلوی حامی ایدئولوژی رادیکال جمهوری اسلامی هستند –  اشاره کرد: « دوستان من، شما نبردی در برابر خود دارید. اما این نبرد شما با ملت ایران نیست. نبرد شما با ایدئولوژی رادیکال جمهوری اسلامی و مدافعان آن در واشنگتن است.»

به نظر می‌رسد که پهلوی در نظر دارد که با تغییر دوباره موضع، خود را مشتاق همکاری با دولت احتمالی ترامپ در پروژه تغییر رژیم ایران معرفی کند. او در عین حال با نقد ساختارهای دموکراتیک و تاکید بر نهاد «ارگانیک» سلطنت به عنوان تنها راه پیش روی ایران سعی در بیرون کردن رقبای احتمالی خود از صحنه دارد.

در این میان اما مشخص نیست برخی از چهره‌های اپوزیسیون که پس از جنبش زن، زندگی، آزادی خواستار ائتلاف با پهلوی برای براندازی جمهوری اسلامی بودند، در مقابل مواضع جدید پهلوی چه واکنشی از خود نشان خواهند داد. شعار «از شاهزاده تا تاج‌زاده» در دوران پس از جنبش مهسا بارها از سوی برخی از جمهوری خواهان طرفدار دموکراسی  تکرار شده است. اگرچه پهلوی پس از شکست ائتلاف جرج تاون، حداقل در ظاهر، هرگز روی خوشی به اینگونه درخواستها نشان نداده و حتی طرفداران او «توبه» را پیش شرط هرگونه همکاری با پهلوی ذکر کرده‌اند؛ اما این سبب نشده است که طرفداران ائتلاف با «شاهزاده» از خواست خود کوتاه بیایند. باید دید آیا این مواضع جدید پهلوی و رد راهکارهایی مبتنی بر ساختارهای «ناسازگار غربی»، تاثیری در ادبیات این بخش از اپوزیسیون باقی خواهد گذاشت یا اینکه آنها همچنان بر «وحدت کلمه» همه نیروها «از تاج زاده تا شاهزاده» برای براندازی جمهوری اسلامی اصرار خواهند کرد.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله