ملی مذهبی _ حسین موسوی
فصل اول: جنبش اجتماعی چیست؟
در این فصل، نویسنده مفاهیم پایهای جنبش اجتماعی را بررسی میکند. ابتدا به اختلافنظر جدی در تعریف این مفهوم اشاره میشود. جنبش اجتماعی نوعی کنشِ جمعیِ سازمانیافته و هدفمند است که برای ایجاد یا جلوگیری از تغییرات اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی شکل میگیرد. ویژگیهای مهم جنبش شامل هویت جمعی، سازمانیافتگی، استمرار و هدفداری است.
نویسنده همچنین تفاوت جنبش با شورش و اعتراضهای مقطعی را روشن میکند. در جنبش، تعاملهای غیررسمی شبکهای، انسجام هویتی و پیوستگی زمانی وجود دارد. دیدگاههای نظری همچون رویکرد بسیج منابع (بر نقش منابع مالی و انسانی تأکید دارد)، رویکرد فرایند سیاسی (بر فرصتهای ساختاری تمرکز دارد)، رویکرد شبکهای و رویکرد فرهنگی نیز معرفی شدهاند.
رویکردهای ترکیبی در پایان فصل برای فهم پیچیدگی جنبشها پیشنهاد میشوند. همچنین نویسنده به مسئله افول جنبش و دلایل ناکامی آنها مثل سرکوب، بیاعتمادی یا تفرقه درونی اشاره میکند.
فصل دوم: تکوین جنبشهای اجتماعی
فصل دوم به فرایند تکوین و شکلگیری جنبشهای اجتماعی میپردازد. مدنی تأکید دارد که ظهور جنبشها معمولاً در پاسخ به بحرانهای اجتماعی یا سیاسی شکل میگیرد. از مهمترین عوامل تکوین، میتوان به افزایش آگاهی جمعی، بیعدالتی اجتماعی، فرصت سیاسی و ناکارآمدی نهادهای رسمی اشاره کرد.
او بین جنبشهای قدیم (مانند جنبشهای کارگری) و جدید (نظیر جنبشهای هویتی یا زیستمحیطی) تمایز قائل میشود. جنبشهای قدیم عمدتاً با طبقه و اقتصاد گره خوردهاند، درحالیکه جنبشهای جدید بیشتر حول محورهایی چون حقوق بشر، هویت فرهنگی یا جنسیت شکل میگیرند.
از دیگر نکات مهم این فصل، بررسی تاکتیکهای مورد استفاده در جنبشها، تعامل آنها با رسانهها و دولت، و سازوکارهای مشروعیتبخشی به آنهاست. همچنین به نقش عقلانیت در انتخاب ابزارها و شیوههای مقاومت اشاره میشود. این فصل تأکید دارد که فهم بستر تاریخی و اجتماعی برای تحلیل جنبشها ضروری است.
فصل سوم: سازمان، رهبری و شبکههای جنبشی
در این فصل، نویسنده به ساختار درونی جنبشها پرداخته و انواع سازمانیافتگی آنها را بررسی میکند. سه نوع ساختار شبکهای معرفی میشود: متمرکز، نیمهمتمرکز، و توزیعی. هرکدام مزایا و معایبی دارند؛ بهطور مثال، ساختار متمرکز کارایی بیشتری در تصمیمگیری دارد، اما در برابر سرکوب آسیبپذیرتر است.
مدنی به نقش سرمایه اجتماعی نیز میپردازد؛ مفاهیمی مانند اعتماد، انسجام، و همکاری از عناصر حیاتی موفقیت جنبشها هستند. رهبری نیز در این فصل بهطور مفصل بررسی میشود. رهبری میتواند کاریزماتیک، جمعی یا حتی موقتی باشد، اما شرط لازم آن مقبولیت و توانایی بسیج است.
همچنین به مشارکت اعضا، وفاداری، احساس تعلق و پویایی رابطه میان کنشگران اشاره میشود. نقش روشنفکران، هنرمندان و فعالان رسانهای نیز در ترویج اهداف جنبش و هدایت آن بهسمت نتیجه تحلیل شده است.
فصل چهارم: دیالکتیک امید و ناامیدی در جنبشها
این فصل به بررسی عمیق نقش امید در پویایی جنبشها اختصاص دارد. امید نهتنها یک احساس فردی بلکه یک منبع اجتماعی برای سازماندهی کنش جمعی است. نویسنده میان امید فردی، جمعی و اجتماعی تفاوت قائل شده و به نقش هرکدام در بسیج نیروها میپردازد.
از نظر مدنی، امید میتواند مشروعیتبخش، انگیزهساز و هدفساز باشد. او به دستهبندی انواع امید نیز میپردازد: امید آرمانی (ایدئولوژیک)، امید محدود یا نامحدود، امید متعین و نامتعین، و امید زمانی (اینزمانی و آخرتمحور). این طبقهبندیها برای درک الگوهای ذهنی کنشگران بسیار مهماند.
همچنین به نقش امید در ایران اشاره شده است. در ایران، ترکیبی از امید سیاسی، فرهنگی و اقتصادی عامل آغاز یا خاموشی جنبشها بوده است. نویسنده بر این باور است که بدون امید، جنبشها نمیتوانند شکل بگیرند یا ادامه یابند.
فصل پنجم: جنبشهای اجتماعی، عدالت و دموکراسی
در این فصل، رابطه میان جنبشهای اجتماعی و ارزشهای بنیادینی چون عدالت و دموکراسی بررسی میشود. برخی جنبشها خواهان عدالت توزیعی، حذف تبعیض، و مبارزه با نابرابری هستند. برخی دیگر نیز روی مشارکت سیاسی و نهادینهسازی آزادیهای مدنی تمرکز دارند.
مدنی مفهوم دموکراتیزاسیون را شرح میدهد و مراحل آن را تحلیل میکند. جنبشها میتوانند موتور دموکراسی باشند یا در مواردی با گرایشهای اقتدارگرا در تضاد قرار بگیرند. مثالهایی از جنبشهای مصر، چین، و ایران برای نشان دادن پیچیدگی رابطه جنبش و دموکراسی ذکر شده است.
همچنین به مسئلهی «دستاورد» اشاره شده و اینکه جنبشها چگونه میتوانند ساختارهای قدرت را تغییر دهند یا در برابر آنها شکست بخورند. عدالت در جنبش نیز نهفقط به توزیع اقتصادی بلکه به عدالت فرهنگی، جنسیتی و نسلی نیز گسترش یافته است.
فصل ششم: جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی
فصل پایانی به نقش جامعه مدنی در پرورش و پایداری جنبشها میپردازد. جامعه مدنی بهعنوان عرصهای بین دولت و بازار تعریف میشود که شامل انجمنها، گروههای داوطلبانه، رسانههای مستقل، و نهادهای غیررسمی است. جامعه مدنی میتواند فضای امنی برای تبادل اندیشه، تمرین دموکراسی، و بسیج نیروها فراهم کند.
مدنی سه نوع رابطه میان دولت و جامعه مدنی را توضیح میدهد: تقابل، استقلال، و تعامل. او معتقد است جامعه مدنی قوی و مستقل، زمینهساز جنبشهای موفق و ماندگار است. اما در جوامعی که جامعه مدنی تضعیف شده، جنبشها نیز شکننده، مقطعی و ناکارآمد خواهند بود.
در نهایت، مثالهایی از ایران و سایر کشورها برای نشاندادن چگونگی تعامل جامعه مدنی با جنبشهای اجتماعی آورده شده و تأکید میشود که بدون تقویت جامعه مدنی، امید به تحول اجتماعی کاهش مییابد.
منبع: ایران فردا