سایت بولتن نیوز متعلق به وزارت اطلاعات طی گزارشی با حمله شدید به مدیریت صدا و سیما با «انحصارطلب» و «زیانده»خواندن سازمان صداو سیما که رئیس آن توسط شخص رهبر جمهوری اسلامی انتخاب میشود، نوشته:بر اساس لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ تقدیمی به مجلس شورای اسلامی، قرار است بار مالی ناشی از زیان سازمان صدا و سیما که می بایست از محل بودجه عمومی دولت تامین شود (مجموع اعتبارات هزینه ای و تملک دارایی سرمایه ای سازمان صدا و سیما) به ۹۹۳/۸ میلیارد تومان افزایش پیدا کند که نسبت به رقم ۶۸۹/۴ میلیارد تومانی قانون بودجه سال ۱۳۹۰ رشد ۴۴ درصدی دارد.
این سایت در ادامه نوشته است:همچنین بررسی درآمد هزینه سازمان سیما برابر قوانین بودجه نشان دهنده آن است که این سازمان انحصارگر و به شدت زیانده در طی ۶ سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ چیزی بالغ بر ۲۸۴۰ میلیارد تومان از زیان خود را از محل بودجه عمومی دولت تامین اعتبار کرده است که با احتساب ۶۸۹ میلیارد تومان سال ۱۳۹۰ و ۹۹۳ میلیارد تومان سال ۱۳۹۱ رقمی بالغ بر ۴۵۲۲ میلیارد تومان را در بر میگیرد. یعنی چیزی حدود ۴۵۲۲ میلیارد تومان زیان در طی ۸ سال.
حال با در نظر گرفتن اینکه برای ساخت یك پالایشگاه ۱۰۰ هزار بشكه ای به حدود ۲ هزار میلیارد تومان سرمایه نیاز است می توانیم نتیجه بگیرییم که در طی هشت سال، خسارت وارده از سوی سازمان صدا و سیما به اقتصاد کشور جقدر بوده است. البته این خسارت غیر از سودی است که از کنار ساخت دو پالایشگاه فوق الذکر نسیب کشور میشد و سالیان دراز هم می توانست تداوم پیدا کند. به طور مثال در تیر ماه ۱۳۸۸ میزان درآمد شرکت پالایش اصفهان با تقریبا ۴۰۰ هزار بشکه ظرفیت پالایش روزانه جیزی حدود ۱۱۵۰۰ میلیارد تومان اعلام شده و سود ناخالص ان ۹ هزار میلیارد تومان بوده است.
به واقع اینکه اگر صدا و سیمای ما در دست بخش خصوصی بود و بی خیال برنامه های بسیار فرهنگی و جذاب و مشتری کش آن می شدیم. با یک حساب دو دو تا چهارتا دولت نه تنها می توانست با پولی که از بیت المال و بودجه عمومی بابت جبران زیان صدا و سیما در طی ۸ سال گذشته پرداخت کرده است( ۴۵۲۲ میلیارد تومان)، دو پالایشگاه باظرفیت هر یک به میزان یکصد هزار بشکه در روز احداث نماید. بلکه از محل پالایش ۲۰۰ هزار بشکه در روز قادر بود درامدی نزدیک به ۶۰۰۰ میلیارد تومان یا سود ناخالصی برابر ۴۵۰۰ میلیارد تومان را سالانه نصیب کشور نماید.
حال سوال اینجا است که چرا ما همچنان به سازمانی که نه در فرهنگ سازی و نه در جذب مخاطبان خاص و عام موفق بوده و همچنین همواره زیانده است و از بیت المال ارتزاق می کند اطمینان کرده و بازار انحصاری ای را که برای آن ایجاد شده است را بر نمی چینیم. آیا بهتر نیست سازمان صدا و سیما کمی بیشتر به مسائل مدیریتی و برنامه ریزی خود بیاندیشد و مسئولین امر هم راه و چاره ای درست برای این سازمان در هم پیچیده بیاندیشند. شاید صدا و سیمای ایران هم بتواند در اینده به جمع هزاران شبکه کوچک و بزرگ تلویزیونی و رادیویی سود ده جهان که از قوانین انحصاری هم برخوردار نیستند پیوسته و قادر شود بخش مهمی از مخاطبان داخلی را از جلو ماهواره ها جمع کند. انشالله»