ملی مذهبی _ اعتقاد به یک کل فراگیر
برای نیل به این هدف[جستجوی پاسخی برای تامین توامان ازادی و عدالت امنیت و توسعه و ترقی ] لازم است که از جدالها و اختلافات سیاسی برای لحظاتی منتزع شویم و به پرسشهایی که برای همهء ما تعیینکننده است پاسخ دهیم.
۱- آیا ایران باید باقی و مستقل و مقتدر بماند یا خیر؟
اکنون خطر فروپاشی کلیت ایران نامحتمل نیست. در شرایط امروز جهانی، درصورتی که ایران تمامیت و استقلال خود را نداشته باشد، دیگر هیچکس؛ نه اصلاحطلب، نه محافظهکار، نه مخالفان و حتی سلطنتطلبان داخلی، نه فقير و نه غنی دیگر تأمین نخواهند داشت، مگر عدهای که خارج نشیناند و جذب کشورهای خارجی شدهاند. پس بقا، تمامیت، استقلال ایران حتمی و ضروری است.
۲- چه کسی میتواند برای نجات و بقای ایران قدم بردارد؟
آیا یک ابرقدرت خارجی میتواند این استقلال و امنیت را برای ما به ارمغان آورد؟ یک دولت خارجی چه آلترناتیو و نقشه جانشینی برای ما میتواند داشته باشد؟ آیا او جز به مصادرهء منابع و سرمایههای ما در جهت منافع خود به هدف دیگری میاندیشد و یا هدف درازمدت دیگری را دنبال میکند؟
٣- تئوری دیکتاتوری صالح
تئوری دیکتاتوری صالح نیز که بتواند به ضرب کنترل مرکز، نظمی ایجاد کند، در شرایط امروز، تئوری موفقی نیست.
۴- جامعه ایرانی جامعه ای متکثر است
هر گروه و جریان سیاسی یا فکری و اجتماعی اگر بخواهد انحصاراً و بدون توجه به گرایشها و جریانهای گوناگون و قومیتها و نحلههای فکری مختلف، جامعه را اداره کند یا ناموفق، بیاقتدار و سرانجام محو خواهد شد و یا آنکه ناچار به سرکوب، خشونت و اعمال زور خواهد بود.
از این رو، جز بسیج همگانی، راه نجاتی به چشم نمیخورد؛ بسیج همهء نیروها و استعدادهای ایران، همهء اقوام و مناطق ایران و همهء نحلهها و جریانهای فکری و سیاسی ایران.
ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجاتبخش در ایران پی بردهایم. «همه پاسخ به چه میتوان کرد؟» ما بهطور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم.
این نهضت، در میان ملتی که از اقوام متفاوت، نحلهها و گرایشهای گوناگون مذاهب و افکار و حتی مناطق و قومیتهای مجزا تشکیل شده است که با هم گاه منافع و مصالح متضادی دارند، چگونه ممکن است؟
نخست هویت ملی، آنگاه جامعهء مدنی
امکان دسترسی به یک نهضت فراگیر در میان جامعهای که این همه گروههای متکثر دارد، تنها درصورتی امکانپذیر است که به عاملی مشترک که وجودی «عینی و واقعی» دارد دست یابیم.
ما امروز به احساسِ ملی و حسِ هویتِ ایرانی خود بسیار نیازمندیم، باید بیاموزیم و به نسل جدید آموزش بدهیم.
فراموش نکنیم که در اروپای غربی و در کشورهای پیشرفته که خود پیشگام دموکراسی بودهاند، پیدایش جامعهء مدنی، مسبوق به احساس ملی بوده است. آزادیخواهان انقلاب فرانسه، خود را عضو ملت و کشور فرانسه میدانستند و پایبندیهای وطنی را به حد اعلا بر خود فرض دانسته بودند و تاکنون هم آن را حفظ کردهاند.
«احساس ملی» بستر جامعهء مدنی و مردمسالاری است. چرا که اگر امر مشترکی که دلبستگی همهء اصحاب متکثر جامعه اعم از ترک، کرد، بلوچ، خوزستانی، ساحلی، خراسانی، چپ و راست، سنتی، مدرن، مذهبی و غیر مذهبی نباشد، هیچ عاملی برای آنکه در مقام تضادها و تخاصمات و تعارضات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، نسبت به هم کوتاه بیایند و گذشت نمایند، وجود نخواهد داشت. تنها در صورت تعلق خاطر مشترک میتوان به همزیستی و تعاون اجتماعی دست یافت.
منبع: مجله ایران فردا
برگرفته از کتاب “ايران، آزادی و دموكراسی”، امیر طیرانی ، نشر پارسه