علی‌رضا رجایی

‍ ابوالفضل قدیانی؛ پایایی همیشگی در صف مردم ستم‌دیده

ملی مذهبی _ دستگاه قضایی ایران و کارگزاران و ضابطانش هم‌چون بازوهای یک حکومت نظامی عمل می‌کنند. وقت و بی‌وقت با مستمسک قرار دادن پیکرهٔ نیمه‌جان و فرسوده‌ای به نام قانون، بر شهروندان هوار می‌شوند تا انتقام شکست‌های مهلکِ حاصل از بی‌خردی وبلند‌پروازی‌های بی‌سرانجامِ  یک سیاست افلیج و سترون را از آزاده‌ترین شهروندانی بگیرد که چشم‌اندازهای ناکام این چرخهٔ خودکامگی و تباهی را هشدار می‌دهند.

اکنون ابوالفضل قدیانی، سند موجّه تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانهٔ ایران، به جرم ایستادن و پایاییِ همیشگی در صف مردم ستم‌دیده، طعمه خام‌اندیشانهٔ این حکوت شبه‌نظامی فرسوده شده‌است. آنها نمی‌دانند که قربانی، طعمه‌ای گلوگیر خواهدبود و حبس او بر درماندگی این تاریخی که دیگر به انتهای خود رسیده و زنجیرهای آن از هم گسسته، خواهدافزود.

قدیانیِ ۸۰ساله را بیش از همه ساکِ سبکِ کوچک و همیشه آماده و انباشته از دارویی می‌شناسد که برای پشتیبانی از یک دورهٔ زندان بلندمدّت دیگر تجهیز شده‌است؛ این، همهٔ سهمی است که او از زندگی خواسته‌است -بی منّتی یا تمنّای خاصی از هرکس دگری. قدیانی هرباره که تهدید به حبس و زندان شده، آغوش گشوده و آن را غنیمتی شمرده تا در کنار یاران محبوسش، مسیری را که از ابتدای جوانی دنبال کرده به انجام رساند. آزادی‌خواه بزرگی که هرگز فریفتهٔ کاخ‌های برافراشته از رنج مظلومان و معدن‌کاران، و مقهور درشت‌گویی‌های خفّت‌بار جبّاران نشده و جز در صراط مستقیمِ رهاییِ مردم، راهی نپیموده‌است. او هرگز مبارزه را به تجارتی کاسب‌کارانه برای شهرت، و نمایشِ خودپرستانه‌‌ای انباشته از حنجره‌خراشیدن و فریادهای کور نیالوده و طرحی از یک چشم‌انداز درست، در پیوند با جنبش‌های متوالی و متراکم ایران ترسیم کرده‌است.

قدیانی را تن رنجور و محصور در حصار حبس بازگویه نمی‌کند. او اکنون بیش از هر زمانه دیگری با سرشت جان آزاد خویش تعریف می‌گردد.

ریشه در تاریکی زمین
استخوان‌های سنگ را از هم می‌گسلد
به غرور و صلابت آن تَسخَرزنان

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله