یک بار دیگر پس از انتشار خبر قطع درختان باغستان سنتی قزوین، شورای شهر خود را از این مسئولیت بری دانسته و بار مسئولیت آن را به گردن افراد سودجو انداخت. شنیدهها حاکی از آن است شهردار قزوین از باغدار منتشرکننده این خبر، شکایت کرده است. اما مسئله این است که کدام ارگان دولتی، چنین مجوزی برای قطع درختان صادر کرده است؟ چرا درختان مثمر پسته را هدف قرار دادهاند؟ چوب درخت پسته برای قاچاقچیان و افراد دیگر استفاده خاصی ندارد، پس چرا آنها را قطع کردهاند؟ چرا درختان مجاور پل امام رضا را شبانه به زیر یوغ اره کشاندند؟ چه کسانی و چرا دقیقاً به همان نقطهای که پیش از آن ۲۰۰ اصله درخت دیگر قطع شده بود، مراجعه کردند و این عمل قبیح را تکرار کردند؟ شهرداری قزوین به جای پیگیری این موارد، اما چه کرد؟ از ناشر خبر در حرکتی قهری، شکایت کرد. این عمل اگر طبق شنیدهها با مجوز انجام شده، یا مجوز باید از سوی شورای عالی معماری و شهرسازی اعطا شده باشد که مصوبه ممنوعیت فعالیت عمرانی در باغستان در سال ۹۸ از سوی این شورا صادر شده و پس بعید است که چنین مجوزی به چنین حرکتی داده باشد. یا اینکه از وزارتخانه میراث فرهنگی و صنایع گردشگری، چنین مجوزی صادر شود، چون باغستان به ثبت ملی رسیده است.
به گزارش پیام ما، بالاخره یک مقام بالادستی، احتمالا چنین دستور غیرقانونی داده است و باید مشخص شود که کدام ارگان دولتی مجوز این عمل را صادر کرده است. در مقابل شهرداری و ارگانهای دولتی، آنچه سالها انجمنها و سازمانهای مردم نهادی مثل انجمن توسعه حیات شهری تلاش کردهاند که مردم قزوین را با ارزشهای باغستان آشنا کنند و آشتی دهند. این انجمن که در تمام جلسات با شورای شهر و میراث فرهنگی شرکت میکند تا صدای باغستان باشد، ولی متاسفانه عمدتاً با بیتوجهی مسئولان روبهرو میشوند. سازمان میراث فرهنگی که گویی به کل باغستان را فراموش کرده و با وجود زخم بازی که بر تن این باغها هر روز عمیقتر میشود، پاسخگوی هیچ کسی نیستند. جالب اینکه تنها فعالیتی که این سازمان میکند، به روز نگهداشتن صفحات مجازیاش درباره مرمت آثار تاریخی است. بدون کوچکترین اشارهای به آنچه بر باغستان در روزهای اخیر گذشته و دریغ از یک بار پاسخگویی به فعالان محیطزیست. البته از آنجایی که سازمان میراث فرهنگی اساساً تعاملی با انجمنها ندارد و تنها متکی به درون سازمان خود است، نمیتوان هیچ اطلاع بیشتری به جز همین عدم موضعگیریها به دست آورد. از طرفی همین ماه گذشته عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، در ورودش به قزوین بدون اینکه در مسئله تضاد منافع طرفین، عمیق شود، کشمکشها و تصمیمگیریها بر سر باغستان را به متولیان شهری واگذار کرد.
به علاوه میراث فرهنگی شاید بودجه و توان اندکی که در مقابل شهرداری دارد را بهانه ناتوانی در صیانت از باغستان کند. اینجا باید گفت که سازمان میتواند حداقل در مواردی که نباید اقدامی را عملی کند، بیشتر دقت کند تا باعث نارضایتی باغداران نشود. مثلا به ساختن سد لاستیکی در بالادست رودخانه ارنجک مجوز ندهند یا باغستان را به عنوان زمین خالی معرفی نکند و مجوز ساخت و ساز ندهند و حریم باغستان را مشخص کنند. همچنین معضل جدی دیگر باغستان، بحث حقابه است که به دلایل مختلف در معرض خطر قرار دارد. باغستان از رودخانههای دِزَج و اَرِنجک سیراب میشود. در حاضر در بالادست این رودخانهها در باراجین، در بستر رودخانه ساخت و ساز میکنند. به علاوه پروژههایی مثل تامین آب استخرهای بوستان فدک، آب این دو رودخانه –بهخصوص ارنجک- رو به نابودی است. این مسئله هم حیات باغستان و هم معیشت باغداران را تهدید میکند. بدین ترتیب اگر میراث فرهنگی قصد دارد در نقطهای از باغستان حفاظت کند، شاید بهتر باشد از مسئله حقابه باغداران گرهگشایی کند. در نهایت میرسیم به سازمان باغستانهای سنتی قزوین هم که زیر نظر شهرداری این شهر تشکیل شد، بنا بود در حمایت و حل اختلافات وارد شود. ولی امروز میبینیم که با وجود همه مشکلات باغستان، این سازمان نه تنها منفعلانه عمل کرده بلکه بسیاری از موارد به اختلافات نیز دامن زده است. اینها مسائلی است که در خصوص حفاظت از باغستان نباید مغفول بماند.
مجموعه باغ سنتی قزوین که محل کشت پسته و بادام و انواع محصولات کشاورزان سنتی و باغداران نیز است، از شرق تا جنوب و غرب استان را در آغوش گرفته. این سرمایه محیط زیستی از هزاران سال پیش استان قزوین را از شر سیل و حوادث محیط زیستی نجات داده و منبع درآمد مردم این شهر بوده است. اما حالا بیش از ۱۰ سال است که فعالان محیط زیست و جسته و گریخته مسئولان، نگران خشک شدن و از دست رفتن آن هستند. یک دهه پیش بخش شرقی باغستان به دلیل ساخت و سازهای شهری، تقریبا رو به زوال گذاشت.
پس از آن هم با ادامه یافتن سایر پروژههای شهری زیر نظر شهردای قزوین، بیم آن میرود که چیزی از این باغستان باقی نماند. این درحالی است که ویژگیها خاص اقتصادی، فرهنگی و محیط زیستی این باغ، آن را در سال ۱۳۹۳ به ثبت ملی رساند. اما حالا که در مسیر ثبت جهانی قرار دارد؛ همزمان با خطر نابودی به بهانه توسعه شهری دست و پنجه نرم میکند.
باغی که مدافع شهر شد
باغستان، این کمربند سبز استان قزوین اهمیت بهسزایی در تنظیم آب و هوای این شهر و تثبیت خاک آن دارد. حجم انبوه درختان این منطقه نقش کلیدی در کاهش دمای هوا و کنترل آلایندههای شهرکهای صنعتی اطراف قزوین بازی میکند. شیوه خاص تامین آب و آبیاری مبنی بر آبیاری غرقابی باغستان با استفاده از سیلابهای فصلی، ضمن تولید محصولات باغی متنوع، پایه مهمی در تغذیه آبخوان به حساب میآید. به طور مثال شکل خاص این باغستان در سیل سال ۱۳۹۸ در حکم دیوار دفاعی شهر قزوین ظاهر شد.
حجم زیاد آب سیلاب آن سال را درون خود جذب کرد و شهر را از خطر سیل رهانید. بنا بر محاسبات انجمن توسعه حیات شهر، ارزش اقتصادی آبی که باغستان به آبخوان میدهد، سالانه ۱۱۰ میلیارد تومان است که در هزینه سرمایهگذاری برای ایجاد تأسیساتی برای ذخیرهسازی این میزان آب نزدیک به هزار میلیارد تومان میشود.
یک باغ و هزار فایده
ویژگی خاص و تاریخی این باغستان آن است که درختانش طی سالها با شکیبایی و همت کشاورزان و باغداران، دستکاشت شدهاند. همچنین با وجود هوای منطقه و میزان آب محدود در دسترس برای آبیاری، فقط دو بار در سال آبیاری شدهاند. با این حال باغداران این منطقه توانستهاند درختان مثمر ثمری به عمل بیاورند که سالانه بار زیادی از درآمد خانوارها را به دوش میکشد و منبع درآمد قابل توجهی برای شهروندان به حساب میآید. بهعلاوه تمام سطوح خاک باغستان از بهترین خاکهای دشت قزوین است که محصول قرنها نگهداری و آبیاری با سیلابهای کنترل شده فصلی است. محصولات عمده باغستان هم پسته، بادام و انگور و در درجه بعد زردآلو و گردو است.
به استناد از گزارش سه سال پیش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، در مجموعه باغستان تا آن زمان ۱۱۱هکتار باغ پسته وجود داشت. اگر درآمد هر هکتار باغ فعال را سالانه ۱۱۰میلیون تومان محاسبه کنیم، ۱۱۰میلیارد تومان درآمد سالانه باغستان سنتی فقط از تولید پسته خواهد بود. این ارقام به تنهایی نشان میدهد که اگر حقابه باغستان تأمین شود و رانت جویان فکر تغییر کاربری باغستان را ترویج نکنند، باغستان کاملاً سودآور است. بررسیهای اقتصادی نشان میدهد در شرایط حاضر میزان سوددهی باغات در درجه اول به میزان آب بستگی دارد. به علاوه باغستان، ذخیرگاه ژن درختان و ژرم پلاسم گیاهی و نمونه کشاورزی پایدار بر اساس بهرهبرداری متعادل از طبیعت بدون مصرف کودهای شیمیایی است. این باغها با ایجاد منظرهای زیبا اطراف شهر قزوین، سلامت روانی و بهداشتی شهروندان را تامین میکند. ویژگیهای خاص باغستان در نهایت میتواند منجر به جذب گردشگر داخلی و خارجی، برای توسعه پایدار اقتصاد شهری شود.
باغستان در مهلکه توسعه شهری
با این همه فایده، اما دست زمینخواران رانتی به بهانه توسعه شهری و تسهیل مسیر رفت و آمد خودروسواران، از این باغ پربار کوتاه نبوده است. سازمان باغستانهای قزوین زیرنظر شهرداری این شهر، روند تخریب باغستان را از ۵۰ سال گذشته به این طرف مرهون علل داخلی و خارجی زیادی دانسته است. از جمله توسعه شهری، دگرگونی وضع اقتصاد، نبود متولی خاص، مسائل امنیتی و موضوع خرد شدن باغ بین ورثه باغداران میداند. البته بهانه نبود صرفه اقتصادی و خروج سرمایهها از صنعت به باغستان برخلاف نتایج بررسیها و پژوهشهای علمی انجام شده و فعالیت هزاران باغداری است که سالانه درختان مثمری به بار میآورند.
لابد این همان بهانهای است که روزگاری به نقل از سازمان میراث فرهنگی به کسانی که هرگز نامشان فاش نشد، اجازه دادند که باغات را تفکیک کنند و تغییر کاربری دهند. این تازه همه ماجرا نیست. احداث کمربندی نسیم شمال به طول ۱۱ کیلومتر که از میان باغستان میگذرد و بنا بود تنها به صورت موقتی، محل عبور و مرور خودروهای اداره گاز در کنارگذر شهر باشد، با تبدیل شدن به یکی از شلوغترین مسیرهای ترافیکی آسیب جدی به این سرمایه طبیعی زد.
غارتگری بدون توقف
این همه برای متولیان شهری کافی نبود که دست به کار کندن و قلع و قمع شبانه درختان شدند. با عَلم کردن پروژههایی مثل پل طبقاتی امام رضا، خرداد ماه سال جاری شبانه به باغستان ریختند و ۲۰۰ راس درخت کهنسال پسته و بادام را در مسیر فاز دوم پروژه پل روگذر امام رضا، قطع کردند. اقدامی که واکنشها و اعتراضات بسیاری را برانگیخت و از سوی مقامات قضایی ادامه روند آن متوقف شد. آن زمان علیرضا خزائلی، رئیس سازمان میراث فرهنگی با اشاره به مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی در باب ممنوعیت احداث مسیرهای شهری در عرصه باغستان، ادامه این فعالیتها را متوقف شده اعلام کرد.
مصوبهای که در بخشهای جنوب و غرب و استفاده از معابر موجود و همچنین در سمت شرق در اتصال بین پل ابوترابی و پل امام رضا مشخصا سازندگان را ورود به عرصه منبع کرده بود. اما اقداماتی که به قربانی کردن شبانه درختان با بلدوزر و لودر انجامید، نشان داد که گوش سودجویان به مصوبهها بدهکار نیست. حالا هم دوباره هفته گذشته خبری از سوی یکی از باغداران منتشر شد که نیمهشب شهریور ماه، به جان درختان باغستان سنتی قزوین افتادند. طبق شواهد یکی از باغداران، افراد ناشناسی با بیان اینکه مجوز دارند و از سوی شهرداری موظف به قطع درختان در مسیر پل شدهاند؛ بیش از ۱۰۰ درخت کهنسال دیگر را بریدند.
صدای فعالان دلسوز محیط زیست را بشنوید
پس از این اتفاق، فعالان و انجمنهای محیط زیستی به جنب و جوش افتادند و صدای اعتراضشان به این اقدامات سودجویانه و بیرحمانه بلند شد. انجمن توسعه حیات شهر هم بنا داشت در محل قطع درختان در مسیر پل، تجمع اعتراضی داشته باشد که استانداری اجازه برگزاری این تجمع را صادر نکرد. از این رو این انجمن بیانیهای صادر کرده که در ادامه بخشی از آن را میخوانیم: «نمیتوان به اقتصاد باغستان و معیشت باغدار اندیشید؛ ولی تأثیر برداشتهای بیرویۀ رسمی و غیررسمی اشخاص و نهادهای دولتی را از حقابۀ باغستان نادیده گرفت. نمیتوان اثر مستقیم و غیرمستقیم ساختوساز در بستر رودخانه را در صدمۀ جدی به اقتصادیبودن باغستان و معیشت باغداران نادیده گرفت. از یکایک باغداران باغستان بپرسید: «چه کنیم که باغستان اقتصادی شود؟» به شما پاسخ خواهند داد: «اول از همه آب باغستان را به آن برسانید.»
چطور مدیران شهر و استان و نمایندگان مردم قزوین در مجلس و پارلمان محلی، مدام از این میگویند که باغدار، خود، باغ را تخریب میکند، چون برایش اقتصادی نیست؛ اما از خود نمیپرسند که کدام تفکر و کدام تصمیمها و کدام طرحهای توسعه، باغستانی را که بیش از هزار سال اقتصادی بوده است، در عرض چندسال غیراقتصادی کرده است؟ چرا از خود سؤال نمیکنند: «چطور است که باغستان در جنوب شهر اقتصادی است؛ اما در شرق و غرب شهر اقتصادی نیست؟» چرا نمیاندیشند: «از چه روست که باغستان دور از دسترس جادهها، اقتصادی است؛ اما در حاشیۀ جادهها اقتصادی نیست؟» یا باید باور کنیم که همۀ این نکاتِ آشکار که باغداران و کنشگران بارها و بارها شرح دادهاند، از نگاه مدیران دور مانده است (!) یا آنکه مدیران صادقانه اعتراف کنند که اولویتشان باغستان نیست، تنفس مردم نیست، هویت شهر نیست، زندگی باغدار نیست و…؛ بلکه اولویتشان چیزهای دیگری است که نیازی به شرح آن برای مردم نمیبینند.»
فعلان محیط زیستی انجمن توسعه حیات شهر با تدوین پیشنهادی در این بیانیه امیدوارند که آنچه در نهایت اتفاق بیفتد، تدوین طرح جامعی برای حفاظت و احیا باغستان باشد تا بدین ترتیب بتوان بر این برهمریختگی فائق آمد و نقش سازمانهای مرتبط را ذیل نظام اجتماعی-سنتی باغستان که آزمون تاریخی خود را پس داده است، تعیین کند. چنین طرحی باید منابع باغستان را با انطباق بر ساختارهای نوین شهر به آن برگرداند تا بدین ترتیب نهتنها عرصه باغستان، بلکه حیات و پویایی آن در بخشهای آسیبدیده ترمیم شود.