ملی مذهبی _ درحالیکه تنها چند کیلومتر با پایتخت فاصله دارند، ساکنان شهرستانهای ورامین، پیشوا و قرچک، روزهای طاقتفرسایی را پشت سر میگذارند. قطعیهای گسترده و مکرر آب، برق و اینترنت در این مناطق، به یک بحران مزمن تبدیل شده و زندگی روزمره مردم را مختل کرده است.
خبرگزاری «مهر» در یک گزارش میدانی نوشت که شرایط حاکی از آن است که نهتنها دسترسی به خدمات اولیه در این مناطق ناپایدار و پرمشکل است، بلکه فقدان پاسخگویی مسوولین، خشم و بیاعتمادی گستردهای در میان ساکنان ایجاد کرده است.
در روستای قشلاق شمسآباد، ساکنان با قطعی کامل آب مواجهاند. یک شهروند با لحنی خسته و درمانده میگوید: «از شنبه تا حالا آب قطع شده. هیچکس جوابگو نیست. ما که در روستا هستیم، چه گناهی کردیم؟» بنا بر گزارشها، توزیع محدود آب در ظرفهای ۲۰ لیتری تنها پاسخ مسوولان بوده است؛ پاسخی که حتی نیازهای اولیه خانوادهها را تامین نمیکند. گرمای زودرس بهار، که هنوز به اوج خود نرسیده، این شرایط را غیرقابلتحملتر کرده است.
قطعی آب فقط محدود به روستاها نیست. در محلههای شهری از جمله خیابان باهنر ورامین و مارلیک قرچک نیز، ساکنان با مشکل قطعی شبانه و چندساعته آب مواجهاند. یک شهروند در ورامین میگوید: «هر روز از ساعت ۵ عصر تا صبح فردا آب نداریم. هیچکس هم پاسخگو نیست.»
در شهرک طلاییه قرچک نیز، گزارشهایی از قطعی شبانه آب از ساعت ۱۲ شب تا صبح وجود دارد. مادر یکی از خانوادهها در خیابان مارلیک قرچک، با اشاره به گذشت ۳۰ ساعت از قطعی کامل آب، میگوید: «بچهداری با بیآبی خیلی سخت است. هیچکس در اداره آب حاضر به پاسخگویی نیست.»
در کنار بحران آب، ساکنان از قطعیهای مکرر برق و اختلال گسترده در اینترنت نیز شکایت دارند. در منطقه خیرآباد، قطعی روزانه برق بهصورت دو نوبت ۲ ساعته در صبح و عصر اعمال میشود. ساکنان میپرسند: «این چه وضعی است؟ چطور میشود زندگی را با این شرایط اداره کرد؟»
قطعی برق نهتنها زندگی روزمره را مختل کرده، بلکه به قطعیهای همزمان اینترنت منجر شده است. دانشآموزان، کارمندان دورکار و صاحبان کسبوکارهای اینترنتی از قطع ارتباط با دنیا میگویند «وقتی اینترنت قطع میشود، انگار از دنیا جدا شدهایم»، یکی از شهروندان قرچک چنین توصیف میکند.
بنا بر گزارش خبرگزاری مهر، فرسودگی زیرساختها، کمبود منابع، افزایش مصرف و مدیریت ناکارآمد، از جمله عوامل بحران عنوان شدهاند. بااینحال، آنچه بیش از همه ساکنان را عصبانی کرده، نبود اطلاعرسانی و پاسخگویی است. پیامهای مردمی پر است از عباراتی مانند «هیچکس جوابگو نیست» و «رفتیم اداره، کسی نبود». این فقدان شفافیت و ارتباط، اعتماد عمومی را بهشدت فرسوده است.
یکی از شهروندان با مقایسه وضعیت این شهرستانها با استانهای محروم میگوید: «از استانهای مرزی هم وضعمان بدتر شده.» ساکنان مناطق حاشیهای پایتخت با وجود نزدیکی جغرافیایی به تهران، از حداقل امکانات اولیه نیز بیبهرهاند؛ موضوعی که پرسشهای جدی درباره عدالت در توزیع منابع و اولویتبندیهای دولتی ایجاد کرده است.
با نزدیک شدن به تابستان، ساکنان به شدت نگران هستند که شرایط از این هم بدتر شود. «الان که اول اردیبهشت است، این وضع را داریم؛ وای به حالمان وقتی وارد تابستان شویم.» این جمله که در پیامهای متعدد مردمی تکرار میشود، خلاصهای از اضطراب جمعی ساکنان ورامین، پیشوا و قرچک است.
برای آنان، این قطعیها فقط بحران فنی نیست، بلکه نشانهای از نادیده گرفتن نیازهای اساسی مردم است. مردم احساس میکنند در حاشیه قرار گرفتهاند؛ نهفقط در نقشه، بلکه در تصمیمگیریها و اولویتهای کشور.